نتایح جستجو

  1. RZGH

    رفتن...

    توپابرهنه می روی وبی خبر...........
  2. RZGH

    رفتن...

    بند دلـــم را به بند کفش هایت گره زده بودم که هر جا رفتـی، دلم را با خود ببری غافل از اینکه تو پــــا برهنه مـــی روی و بـــی خبر….
  3. RZGH

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    حکایتِ من حکایتِ ماشینی است که همه رامیرساند و زیرِ آفتاب پارک می شود... حکایتِ من حکایتِ داربستی است که تا نباشد "خانه" ای نیست وتا خانه ساخته شد جمعش می کنند... حکایتِ من حکایتِ سوزنی است که برای همه می دوزد و خودش "عریان"باقی می ماند ... آری حکایتِ من حکایتِ کسی است که می خنداند ...
  4. RZGH

    نفسم گرفت از این شهر

    میان هیاهویی گم می شود بُغضم... که فقط خدا آن را می شناسد... در این پریشانی ِ شـــــــــهر سکـــــــــوت نکن! دیگـــــــــــر هیـــــــــچ صدایی آرامم نمی کند از وقتی تو را شنیده ام....
  5. RZGH

    یه آهنگ تقدیم نفر بالایی کن .!.!.!

    من بی تو چه کنم حمیدعسکری
  6. RZGH

    گفتگوهای تنهایی

    تنهایی ام را کســی شریک نیست مطمــــئن باش دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد... شایـــد کــه تنهایی هایم از تنهایی دق کنــــد..!!!
  7. RZGH

    کامران رسول زاده

    پنجره را باز کن، همه چیز را به باد گفته ام...
  8. RZGH

    کامران رسول زاده

    تمام دنیا محله ی کوچکی ست که تو در آن متولد می شوی و من میان بازیِ بچه های محله به عشق تو پیر می شوم..
  9. RZGH

    کامران رسول زاده

    آسمان عزیز! کمی آرام بگیر، من هی می خواهم فراموش کنم، تو هی... اسم این کار تو باران نیست...
  10. RZGH

    کامران رسول زاده

    تو هرشب، اتفاقی، می افتی بین شعرهام.. و از روی نعشِ شاعری شبیه من که تو آخرین سروده اش بوده ای رد می شوی
  11. RZGH

    کامران رسول زاده

    این اواخر به من فکر می کنی و دلت برایم تنگ می شود! کاش زنده بودم و این روزها را می دیدم...
  12. RZGH

    یه آهنگ تقدیم نفر بالایی کن .!.!.!

    حق با توست 25BAND
  13. RZGH

    نفر قبلی رو تو یه بیت توصیف کن

    آنان که به زندگی دیگران نور میبخشند روزی خورشید خواهند شد!!!
  14. RZGH

    مجنون

    ديد مجنون را يکي صحرا نورد در ميان باديه بنشسته فرد ساخته بر ريگ ز انگشتان قلم ميزند نقشي به دست خود رقم گفت اي مفتون شيدا چيست اين بهر كه نامه مينويسي کيست اين؟ هر چه خواهي در سوادش رنج برد تيغ سرسر خواهدش حالي سترد کي به لوح ريگ باقي ماندش ؟ تا کسي ديگر پس از تو خواندش؟ گفت شرح حسن ليلي...
  15. RZGH

    مجنون

    به مجنون گفت روزی عیب جویی که پیدا کن به از لیلی نکویی که لیلی گرچه در چشم تو حوری است به هر جزیی ز حسن او قصوری است ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت در آن آشفتگی خندان شد و گفت اگر بر دیده ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی تو مو بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو دل...
  16. RZGH

    مجنون

    چه خوش بي مهربوني هر دو سر بي كه يك سر مهربوني دردسر بي اگر مجنون دل شوريده اي داشت دل ليلي از او شوريده تر بي
  17. RZGH

    مجنون

    شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
  18. RZGH

    مجنون

    شمعي كه بي پروانه شد بايد كه خود تنها بسوزد مجنون دشت بي كسي بايد كه بي ليلا بسوزد دل را اگر عشقي رسد بايد كه با محنت بسازد خرمن چو در آتش فتد بايد كه بي پروا بسوزد آن شمع بي پروا منم من مجنون بي ليلا منم من طوفان عشقي سركشم! وان خرمن آتش گرفته درگوشه صحرامنم من دودي ندارد آتشم!
  19. RZGH

    به پيرى قدرِ شب‏هاى جوانى مى‏شود ظاهر سپيدى‏هاى کاغذ مى‏کند روشن سياهى را اميد که جواني را...

    به پيرى قدرِ شب‏هاى جوانى مى‏شود ظاهر سپيدى‏هاى کاغذ مى‏کند روشن سياهى را اميد که جواني را دريابيم روز جوان مبارک
  20. RZGH

    به پيرى قدرِ شب‏هاى جوانى مى‏شود ظاهر سپيدى‏هاى کاغذ مى‏کند روشن سياهى را اميد که جواني را...

    به پيرى قدرِ شب‏هاى جوانى مى‏شود ظاهر سپيدى‏هاى کاغذ مى‏کند روشن سياهى را اميد که جواني را دريابيم روز جوان مبارک
بالا