نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...)

    مریض شده‌ام تلاش زیادی کردم بار سنگینی بود فکر کردم تنهایی می‌توانم با هیچ کس حرف نزدم کمرم شکست کاری هم پیش نبردم دکتر می‌گوید دیر آمدی خسته‌ام خیلی خسته به من جایی بدهید می‌خواهم بخوابم من مریض شده‌ام یک تخت خالی به من بدهید یک دنیای خالی یک قلب خالی من مریض شده‌ام کنار پنجره اتاق...
  2. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    هنگام ناشناس دلی دارم بگو ، بگو چه کنم ؟ پرهيز عاشقي نکند پرواي آبرو چه کنم ؟ اين ساز پر شکايت من يک لحظه بی‌زبان نشود اي خفتگان ، درين دل شب ، با ناله هاي او چه کنم ؟ گويد که وقت ديدن او دست تو باد و دامن او گويم که می‌کشد ز کفم با آن ستيزه جو چه کنم ؟ گريد چنين خموش ممان از...
  3. hamedinia_m51

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم...

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم كنيد! سروناز، سرخوش و طناز مي‌بالد به خويش: - گوشه‌ي چشمي به بالايم كنيد! باد نجوا مي‌كند در گوش برگ: - سر در آغوش گلي دارم، كنار چتر بيد، راه دوري نيست، پيدايم كنيد. آب گويد: - زاري‌ام را بشنويد! گوش...
  4. hamedinia_m51

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم...

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم كنيد! سروناز، سرخوش و طناز مي‌بالد به خويش: - گوشه‌ي چشمي به بالايم كنيد! باد نجوا مي‌كند در گوش برگ: - سر در آغوش گلي دارم، كنار چتر بيد، راه دوري نيست، پيدايم كنيد. آب گويد: - زاري‌ام را بشنويد! گوش...
  5. hamedinia_m51

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم...

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم كنيد! سروناز، سرخوش و طناز مي‌بالد به خويش: - گوشه‌ي چشمي به بالايم كنيد! باد نجوا مي‌كند در گوش برگ: - سر در آغوش گلي دارم، كنار چتر بيد، راه دوري نيست، پيدايم كنيد. آب گويد: - زاري‌ام را بشنويد! گوش...
  6. hamedinia_m51

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم...

    غنچه با لبخند مي‌گويد: - تماشايم كنيد! گل بتابد چهره، ‌همچون چلچراغ: - يك نظر در روي زيبايم كنيد! سروناز، سرخوش و طناز مي‌بالد به خويش: - گوشه‌ي چشمي به بالايم كنيد! باد نجوا مي‌كند در گوش برگ: - سر در آغوش گلي دارم، كنار چتر بيد، راه دوري نيست، پيدايم كنيد. آب گويد: - زاري‌ام را بشنويد! گوش...
  7. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    غربت من هر چی که هست از با تو بودن بهتره آخر خط زندگی این نفسای آخره وقتی دارم با هر نفس از این زمونه سیر می شم وقتی با یه زخم زبون از این و اون دلگیر میشم این آخر راهه دیگه باید که تنها بمیرم تنها تو اوج بی کسی تو غربت آروم بگیرم باید برم باید برم باید که بی تو بپرم آخ که چه سنگین می زنه این...
  8. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    در بند بلا هستم چون از تو جدا هستم گر وصل تو پیش آید سر تا به قدم مستم من بی تو خزان چیدم , صد آذر غم دیدم باشد که شبی گیری با اشک لبت دستم ...
  9. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    من زمين بودم و تو، آسماني آبي من زمين بودم، محتاج بر آن گريه تو تو بباري بر من، من شوم سيرابت روح من بود که محتاج تو بود دل من بود که حيـــران تو بود زندگي بال و پري داشت به اندازه عشق زندگي لبخندت، زندگي دستانت زندگي شعر من و قلب تو بود
  10. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    با شما هستم من ، آي ... شما چشمه هايي كه ازين راهگذر مي گذريد با نگاهي همه آسودگي و ناز و غرور مست و مستانه هماهنگ سكوت به زمين و به زمان مي نگريد او درين دشت بزرگ چشمه ي كوچك بي نامي بود كز نهانخانه ي تاريك زمين در سحرگاه شبي سرد و سياه به جهان چشم گشود با كسي راز نگفت در مسيرش نه...
  11. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو خواب عاشقا رو تعبير تازه كردي كهنه حديث عشق رو تفسير تازه كردي گفتي كه از تو گفتن يعني نفس كشيدن از خود گذشتن من يعني به تو رسيدن قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن از عشق زنده بودن ، از عشق جون سپردن
  12. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  13. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  14. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  15. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  16. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    هر روز - با چشماني خواب آلوده برخاستم و با قلبي چروکيده در پاي طلوع نشستم خورشيدي ام بر آسمان نروييد آسمان ترانه ي نمگيني به گوشهاي صحرايي ام نخواند و باغ سنگي نگاهم بهاري به گلدان دلي نبخشيد
  17. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    غربتي كه سرده تموم روز و شبهاش غريبه از من و ما ، عشق من عاشقم باش عشق من عاشقم باش كه تن به شب نبازم با غربت من بساز ، تا با خودم بسازم
  18. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    شب در چشمان من است به سياهي چشمهايم نگاه کن روز در چشمان من است به سفيدي چشمهايم نگاه کن شب و روز در چشمان من است به چشمهاي من نگاه کن چشم اگر فرو بندم جهاني در ظلمات فرو خواهد رفت
  19. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  20. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
بالا