نتایح جستجو

man khodam dost dashtam darkhast bedam age narahat shodid pas begirin. be khater fontam farsi nist bebakhshid.

fekr nakonam ziad ba ham farghi dashte bashan vali mesl inke nazar shoma gheir hz ine.

pesari dar baran ...khodam ham pesari dar

ماه شدم ابر شدی...اشک شدم صبر شدی برف شدم آب شدی...قصه شدم خواب شدی لیلای من در یای من... آسوده در رویای من این لحظه در هوای تو ...گمشده در صدای تو من عاشقم مجنون تو...گمگشته در بارون تو مجنون لیلی بی خبر در کوچه ها ی دربه در مست و پریشون و خراب هر آرزو نقش بر آب شاید که روزی عاقبت آروم بگیرد در...

ای نازنین جواب معمای من تویی تنها چراغ روشن شبهای من تویی وفتی دلم گرفت از انبوه ابرها احساس آفتابی دنیای من تویی ای سرو سربلند! دلم بال و پر گرفت آواز آسمانی رویای من تویی خونم به گردنت اگر از من جدا شوی زیرا دلیل روشن فردای من تویی امشب هوای کوه و بیابان به سر زده است دست مرا بگیر...

:gol::gol:salam shabeton be kheir rast migin kheili shabih hame

ای علت قشنگی رویا و خواب من تنها دلیل گل شدن اضطراب من ای راه حل ساده ی جبران تشنگی فواره ی نگاه قشنگ تو آب من رفتی چه قدر ساده دل آسمان شکست در عکس مهربان تو در کنج قاب من باران چه قدر حرف تو را گوش می کند می بارد آن قدر که نیایی به خواب من گرچه نگاه عاشق تو هیچ کم نکرد از اوج...

ای علت قشنگی رویا و خواب من تنها دلیل گل شدن اضطراب من ای راه حل ساده ی جبران تشنگی فواره ی نگاه قشنگ تو آب من رفتی چه قدر ساده دل آسمان شکست در عکس مهربان تو در کنج قاب من باران چه قدر حرف تو را گوش می کند می بارد آن قدر که نیایی به خواب من گرچه نگاه عاشق تو هیچ کم نکرد از اوج...

و باز هم تنهايی در آستانه رويش بنفشه ها و رسيدن چلچله ها نبايد غم به دل راه داد شايد چلچله ای از آسمانها سخنم را بشنود و من نيز شايد توان هم سخن بودن با او را در وجود خويش احساس کنم پس منتظر می مانم

دفترم را باز مي كنم . اولين صفحه حكايت از رفتنت دارد.. به صفحات ديگه نگاه مي كنم . تمام صفحات را از نبودنت. از غم دوريت از چشم انتظاريم واميد به باز گشتت پر كرده ام... تنها يك برگ سفيد باقي مانده كه براي آمدنت خالي گذاشته ام ...

لحظه‌هارو با تو بودن در نگاه تو شكفتن حس عشق رو در تو ديدن مثل روياي تو خوابه با تو رفتن با تو مدندن مثل قصه تورو خوندن تا هميشه تورو خواستن مثل تشنگي آبه اگه چشمات من رو مي‌خواست تو نگاه تو ميمردم اگه دستات مال من بود جون به دستات مي‌سپردم اگه اسمم رو مي‌خوندي ديگه از ياد نمي‌بردم اگه با من تو...

روزگار سختي است آدمها خشكند ... حقايق تلخند ..... روياها شوكران ! جوي هاي روان تنگ اند و درختان قطور ضعيف ! خورشيد گرم است و سوزان .. ماه بي خيال و فروزان ! مي دانم . من مي دانم . تو هم مي داني ... همه مي دانند ... روزگار عجيبي است ! انسانها در ميان خرابه هايي كه زيبايشان مي نامند مي زيند...

دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم شکنجه میشم از خودم نمی تونم شکوه کنم انگاری کوه غصه ها رو سینه ی من اومده آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم تو روزگار بی کسی یه عمره که دربدرم حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم دلم گرفته آسمون...

[IMG]

[IMG]

[IMG]