اسکای قطب نمايي پيدا كرده بود و چون نميدانست آن چيست به نزد پیرجو آمده قطب نما را نشان وي داد و پرسيد كه آن چه ميباشد. پیرجو نگاهي به قطب نما كرده و بلافاصله شروع كرد به گريه كردن. اما چند دقيقه بعد بدون درنگ دست از گريه برداشت و شروع به خنده كرد. اسکای با تعجب پرسيد: براي چه گريه كردي و به چه...