نتایح جستجو

تو ای پری کجایی...که رخ نمی نمایی.... وزان بهشت پنهان...دری نمیگشایی..

آره به خدا.... به هر حال ممنونم من که خیلی باش حال کردم...

مثه خودمی.. وای دارن زیاد میشن غم دیده ها.....به خدا منم غم زیاد دارم...یه پسر بیاد منو بگیره بغل....اوووووووووووومممم

خودشه ..همینه...خدا... همون خدایی که بهونه بودن و موندن ماست....

البته گاهی وقتا دلتنگی هم قشنگه.... ولی حجمش نباید رو زندگیت سایه بندازه.......

واااااااااااااا.... چیه...چرا خودتو باختی..؟ منم از تو داغون ترم دوستم..محکم باش...

حالا جدی دلت گرفته یا میخواستی بات همدردی کنیم .... چی شده...؟

وااااااااااا... من فکر کردم خودت نوشتیش.......

چرا آبجی مهسا.... خوبی؟؟؟؟ داداشی تو ببخش که از احوالات آبجی جونش بی خبره....

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند..و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند..

دیگه قرارنشد سر به سرمون بزاریا....:biggrin:

تو این روزا خودمو از قبل بیشتر به خدا نزدیک میبینم... آرومم... حال کلی زیاد خوب نیست...

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست

صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

ممنون نوشته ی بسیار زیبایی بود..تحت تاثیر قرار گرفتم...

ووووووووووووااوه.....خدای من..........!

خداوندا دلی دارم عطش سوز.... که نه در شب بود تابش نه در روز ز بعد مردنم ای آتش عشق ...کنار گور مو شمعی بیفروز شب از نیمه گذشتو دیده باز است...وضو کن با سرشت دیده ای دوست که امشب فرصت راز و نیاز است

ای نامت در دل و جان در همه جا به هر زبان جاری عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن.......ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری.....شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن خدایا بی پناهم...ز تو جز تو نخواهم اگر عشقت گناه است....ببین غرق گناهم

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن.......ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری.....شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن