نتایح جستجو

آره بابا بیاید شیراز;) من هم که مثل همیشه خونه مامان بزرگم...همین شیرازه!ولی خوب ما دیگه خونه خودمون نمی مونیم آخه همه خونواده اونجان.خیلی خوبه:D:D:D

آره خوب...کسی که میاد درمورد جهان نظریه میده و همه چیزو عوض میکنه حتما به شناختی از خدا رسیده که هیچ...نمی تونه برسه!

سلام...من خوبم.شما چه طوری؟خوش میگذره نه بابا اشکالی نداره.شما که همیشه سرت خیلی شلوغه!!

به دلایلی... خالی بندی که کاری نداره...مخصوصا تو دنیای مجازی! اگه این قدر مطمئنی دلیلشو به ما هم بگو تاما هم مطمئن شیم.فکر نکنم کار سختی باشه

خدا تو را ازما نگیرد! همیشه بوی یاس می دهی... همان یاس سپید که پدربزرگ پابند چارقد سیاهت کرده بود! و دعاهایت را نوازش سحر به گوشم که می رساند گویی خدا را زیر دندان هایم مزمزه می کنم! و احساس می کنم خوشبخت ترین نوه دنیام! هرچند این روزها خاطرات کهنه و جذابت را فراموش می کنی؛ اما همین که پای گره...

دکتر شریعتی:smile:

خدا تو را ازما نگیرد! همیشه بوی یاس می دهی... همان یاس سپید که پدربزرگ پابند چارقد سیاهت کرده بود! و دعاهایت را نوازش سحر به گوشم که می رساند گویی خدا را زیر دندان هایم مزمزه می کنم! و احساس می کنم خوشبخت ترین نوه دنیام! هرچند این روزها خاطرات کهنه و جذابت را فراموش می کنی؛ اما همین که پای گره...

باشه:smile:منم شوخی کردم خوب;) حالا چرا میزنی؟؟:cry: اصلا اگه دیگه من حرف زدم:( خوب راست میگم دیگه!سوالم یادم رفت

آخه آدم چی بگه!!:mad: ذوق سوالمو کور کرد...دیدیم یه روز شد...دو روز شد...نه یه هفته شد نیومد...بعد از یه هفته اومده میگه بله من هیچی نمی دونم.بلد نیستم!:razz: گفتم حالا نشسته یه مقاله نوشته پسند! خوب من که دیگه سوالم یادم رفت چی بود!!:cry:

واقعا؟؟:redface::redface: راستی نفربعدیو بگم دیگه برم! بعدی رو میشه روش حساب کرد.ولی خالی هم میبنده. آق نادر با شما نبودما;)واسه تو بعدا به خودت میگم

باز اشتب کردی!! من جیگرم:D

درست صحبت کن:razz::mad:

خوب دیگه حالا که میدونی:redface: میدونی بستگی به مصرف داره...اینجوری میحرفم ناراحت نشی!!

پرسپولیس:heart::heart::heart: منچستر ایرانه آخه استقلالی جماعت چه به این کارا!بابا ضایع میشید:biggrin:

رامکال:Dدیوونش بودم از خاله قورباغه و حنا هم متنفرم

نه خیر...خودم برات عینک می خرم.:razz:

سرظهر دستمالی به دست گرفتم رفتم تا بقالی سرکوچه! بوی مادربزرگ می دهد این جا! مادربزرگی که به دس های گرمش عادت دارم! و به دعاهایی که لبخند می زنند... دستمالم را آغشته بودم به بوی سرمای فصل سپید! کناربقالی جوانه های درخت بلوط پیر تکانم داد! چه سبز عزیزی! دستمالم را بین شیطنت های همیشگی ام پیچیدم...

اااااااااااا!تو این جا چی کار می کنی؟؟:surprised: خوب مثل اینکه اشتباه شد:redface:

خوب این که 100%خودمم. غذا بهترین لذت دنیاست:D

سلام...چطوری؟ نیستی...هستی...ما نمی بینیمت...