نتایح جستجو

  1. succulent

    این روزا عادت همه رفتن و دل شکستن درد تموم عاشقا پای کسی نشستن این روزا مشق بچه ها یه صفحه...

    این روزا عادت همه رفتن و دل شکستن درد تموم عاشقا پای کسی نشستن این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدن مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدن این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدن آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدن این روزا آسمونمون پر از شکسته...
  2. succulent

    دوست دارم برای من گل بیاری یواشکی/ سرت و رو سینه ی من بزاری یواشکی من و تو باشیم و تنها یه خدا...

    دوست دارم برای من گل بیاری یواشکی/ سرت و رو سینه ی من بزاری یواشکی من و تو باشیم و تنها یه خدا تو آسمون/ که میدونم نمی گه قصمون و به دیگرون دوست دارم خنده کنیم گریه کنیم یواشکی/ بگیم ای وای چه کنیم وای چه کنیم یواشکی تو یه سجاده بیار برای من از گل ناز/ دوست دارم پیش تو وایستم به عبادت به نماز...
  3. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  4. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  5. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  6. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  7. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  8. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  9. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  10. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  11. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  12. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  13. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  14. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  15. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  16. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  17. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  18. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  19. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
  20. succulent

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/...

    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف...
بالا