نتایح جستجو

یک عشق عروج است و رسیدن به کمال یک عشق هیاهوی درون است و تمنای وصال یک عشق سکوت است و سخن گفتن چشم یک عشق خیال است و خیال است و خیال

شاید آنروز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد، خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجوری نوشت: هر گلی هستی باش چه شقایق چه گل پیچک و یاس، زندگی اجباریست.

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند قاب عکس توست اما شیشه ی عمر من است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند تار موی توست اما ریشه ی عمر من است ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم

چندی به پیچ و تاب/ پیچیده در سراب در انتظار دوست/ این فکر در حباب من تشنه ام رفیق/ تو آب در نقاب گاهی تو بت منی/ ماهی درون آب گاهی زمن جدا/ عکسی بدون قاب با من چه می کنی؟/ ای بی تو من خراب بی من چه می کنی/ من با تو در سراب عمر است میرود/ اینگونه با شتاب خورشید نام توست/ بر خسته ات بتاب

چندی به پیچ و تاب/ پیچیده در سراب در انتظار دوست/ این فکر در حباب من تشنه ام رفیق/ تو آب در نقاب گاهی تو بت منی/ ماهی درون آب گاهی زمن جدا/ عکسی بدون قاب با من چه می کنی؟/ ای بی تو من خراب بی من چه می کنی/ من با تو در سراب عمر است میرود/ اینگونه با شتاب خورشید نام توست/ بر خسته ات بتاب

کاش میشد همچو آواز خوش یک دوره گرد زندگی را بار دیگر دوره کرد

چندی به پیچ و تاب/ پیچیده در سراب در انتظار دوست/ این فکر در حباب من تشنه ام رفیق/ تو آب در نقاب گاهی تو با منی/ ماهی درون آب گاهی زمن جدا/ عکسی بدون قاب با من چه می کنی؟/ ای بی تو من خراب بی من چه می کنی/ من با تو در سراب عمر است میرود/ اینگونه با شتاب خورشید نام توست/ بر خسته ات بتاب

چندی به پیچ و تاب/ پیچیده در سراب در انتظار دوست/ این فکر در حباب من تشنه ام رفیق/ تو آب در نقاب گاهی تو بت منی/ ماهی درون آب گاهی زمن جدا/ عکسی بدون قاب با من چه می کنی؟/ ای بی تو من خراب بی من چه می کنی/ من با تو در سراب عمر است میرود/ اینگونه با شتاب خورشید نام توست/ بر خسته ات بتاب

آری آغاز عشق دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دیگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست

آرزو را من میان شهر دلها دیده ام فرض کن مثل همیشه خواب و رویا دیده ام ساده بودی در خیالم مثل یک تصویر آب آسمان را پیش چشمانت چه زیبا دیده ام

کاش کسی به وسعت عشق پی میبرد به بزرگی و عظمطش به پاکی و صفای آن و مقدس بودنش به جاری بودن آن، نه راکت ماندنش به شرینی و زلالی آن و زیباییش زبان عشق نگاه است و کلامش حقیقتش و دردکش قلبی پاک و بصیرتی آگاه می خواهد و من به نام آن پی بردم زمانی که نام دوست را بر زبان آوردم محبتم را با نام دوست و...

کاش کسی به وسعت عشق پی میبرد به بزرگی و عظمتش به پاکی و صفای آن و مقدس بودنش به جاری بودن آن، نه راکت ماندنش به شرینی و زلالی آن و زیباییش زبان عشق نگاه است و کلامش حقیقتش و دردکش قلبی پاک و بصیرتی آگاه می خواهد و من به نام آن پی بردم زمانی که نام دوست را بر زبان آوردم محبتم را با نام دوست و...

امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم در غربتی تاریک و سرد از غم حکایت میکنم امشب وجودم خسته است از سردی دلهای سرد آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد؟

کاش کسی به وسعت عشق پی میبرد به بزرگی و عظمطش به پاکی و صفای آن و مقدس بودنش به جاری بودن آن، نه راکت ماندنش به شرینی و زلالی آن و زیباییش زبان عشق نگاه است و کلامش حقیقتش و دردکش قلبی پاک و بصیرتی آگاه می خواهد و من به نام آن پی بردم زمانی که نام دوست را بر زبان آوردم محبتم را با نام دوست و...

کاش کسی به وسعت عشق پی میبرد به بزرگی و عظمطش به پاکی و صفای آن و مقدس بودنش به جاری بودن آن، نه راکت ماندنش به شرینی و زلالی آن و زیباییش زبان عشق نگاه است و کلامش حقیقتش و دردکش قلبی پاک و بصیرتی آگاه می خواهد و من به نام آن پی بردم زمانی که نام دوست را بر زبان آوردم محبتم را با نام دوست و...

کاش کسی به وسعت عشق پی میبرد به بزرگی و عظمتش به پاکی و صفای آن و مقدس بودنش به جاری بودن آن، نه راکت ماندنش به شرینی و زلالی آن و زیباییش زبان عشق نگاه است و کلامش حقیقتش و دردکش قلبی پاک و بصیرتی آگاه می خواهد و من به نام آن پی بردم زمانی که نام دوست را بر زبان آوردم محبتم را با نام دوست و...

امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم در غربتی تاریک و سرد از غم حکایت میکنم امشب وجودم خسته است از سردی دلهای سرد آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد؟

امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم در غربتی تاریک و سرد از غم حکایت میکنم امشب وجودم خسته است از سردی دلهای سرد آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد؟

زندگی چیست؟ زندگی شاید دلیلی است برای مجنون زندگی شاید انتظاریست برای دیدار زندگی شاید آرزویی ست برای آرزومندان زندگی شاید رویایی ست در خواب

نخواهم گل که گل بی اعتبار است/ تمام عمر گل فصل بهار است تو را خواهم من از گلهای عالم/ که عطر تو همیشه ماندگار است