نتایح جستجو

  1. succulent

    گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را یا که نه، ویرانه کنی ساخته ای را گفتم ای عشق چه به روز تو آمد...

    گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را یا که نه، ویرانه کنی ساخته ای را گفتم ای عشق چه به روز تو آمد امروز که به تشویش سپردی شب عاشقها را حیف از امروز که بی عشق به شب آمد ای عشق کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
  2. succulent

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم…...

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم… همه هستیم در این شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم…!!!
  3. succulent

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو می...

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار این همه زیبایی را
  4. succulent

    تا درس محبت تو آموخته ام در خرمن عمر آتش افروخته ام بی جلوه شمع رویت از آتش غم عمریست که پروانه...

    تا درس محبت تو آموخته ام در خرمن عمر آتش افروخته ام بی جلوه شمع رویت از آتش غم عمریست که پروانه صفت سوخته ام
  5. succulent

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز...

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز مرا شکر این نعمت هرگز نتوان کرد ادا
  6. succulent

    در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توأم من در این تاریکی من در این نیمه شب جانفرسا زائر ظلمت...

    در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توأم من در این تاریکی من در این نیمه شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توأم
  7. succulent

    تا درس محبت تو آموخته ام در خرمن عمر آتش افروخته ام بی جلوه شمع رویت از آتش غم عمریست که پروانه...

    تا درس محبت تو آموخته ام در خرمن عمر آتش افروخته ام بی جلوه شمع رویت از آتش غم عمریست که پروانه صفت سوخته ام
  8. succulent

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز...

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز مرا شکر این نعمت هرگز نتوان کرد ادا
  9. succulent

    در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توأم من در این تاریکی من در این نیمه شب جانفرسا زائر ظلمت...

    در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توأم من در این تاریکی من در این نیمه شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توأم
  10. succulent

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو می...

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار این همه زیبایی را
  11. succulent

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو...

    تو گلی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری نه! از آن پاکتری تو بهاری! نه! بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار این همه زیبایی را
  12. succulent

    به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد/ به فردوس برين رقصان شجر مانند حورا شد زِه ها زِه...

    به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد/ به فردوس برين رقصان شجر مانند حورا شد زِه ها زِه حَبّذا اين روز، روز وجد كبرى شد/ سحرگه معنى نور على نور آشكارا شد چو خوش باشد دو مولودى كنم اعلام عالم را/ شدم از عشق هر يك زان دو سرور واله و مجنون دل آشفته ام باشد به حبّ هر يكى مرهون/ يكى كنزالله...
  13. succulent

    دونه برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان اما پاشونو که به زمین می ذارن فدای مهربونی...

    دونه برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان اما پاشونو که به زمین می ذارن فدای مهربونی هات میشن....
  14. succulent

    اگر که دلسوخته ای، با تو غریبه نیستم که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم مرا به خاطر بسپار لحظه...

    اگر که دلسوخته ای، با تو غریبه نیستم که با تو بغض عشق را غزل غزل گریستم مرا به خاطر بسپار لحظه به لحظه خط به خط درستی مرا ببین در این زمانه غلط حقیقت مرا ببین در این زمانه غلط
  15. succulent

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم…...

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم… همه هستیم در این شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم…!!!
  16. succulent

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم…...

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم… همه هستیم در این شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم…!!!
  17. succulent

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم…...

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم… همه هستیم در این شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم…!!!
  18. succulent

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم…...

    یک نفر همره باد … آن یکی همسفر شعر و شمیم… یک نفر خسته از این دغدغه ها ، آن یکی منتظر بوی نسیم… همه هستیم در این شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم…!!!
  19. succulent

    در کنار ساحلت من قایقی بشکسته ام.... تو همان ساحل عشقی که بهت دل بستم ام....

    در کنار ساحلت من قایقی بشکسته ام.... تو همان ساحل عشقی که بهت دل بستم ام....
  20. succulent

    دعا می کنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی دعا می کنم در زمستان عشق بهاری ترین فصل...

    دعا می کنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی دعا می کنم در زمستان عشق بهاری ترین فصل ایمان شوی
بالا