نتایح جستجو

  1. succulent

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که...

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهاد کش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم زتاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل بیا ای باد شبگردی...
  2. succulent

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که...

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهاد کش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم زتاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل بیا ای باد شبگردی...
  3. succulent

    [IMG] بی تکلم تکرار گام تو را پلک می زنم نزدیک تر بیا که از عشق به تو نزدیک تر منم

    [IMG] بی تکلم تکرار گام تو را پلک می زنم نزدیک تر بیا که از عشق به تو نزدیک تر منم
  4. succulent

    [IMG] بی تکلم تکرار گام تو را پلک می زنم نزدیک تر بیا که از عشق به تو نزدیک تر منم

    [IMG] بی تکلم تکرار گام تو را پلک می زنم نزدیک تر بیا که از عشق به تو نزدیک تر منم
  5. succulent

    [IMG] دستت را به مـن بـده نـتـرس بـا هـم خـواهـیـم پـریـد حـضـور و حـیـات و حوصله ی مـن از تـو...

    [IMG] دستت را به مـن بـده نـتـرس بـا هـم خـواهـیـم پـریـد حـضـور و حـیـات و حوصله ی مـن از تـو درد و بـلا و بـی کسی های تـو از مـن
  6. succulent

    [IMG] دستت را به مـن بـده نـتـرس بـا هـم خـواهـیـم پـریـد حـضـور و حـیـات و حوصله ی مـن از تـو...

    [IMG] دستت را به مـن بـده نـتـرس بـا هـم خـواهـیـم پـریـد حـضـور و حـیـات و حوصله ی مـن از تـو درد و بـلا و بـی کسی های تـو از مـن
  7. succulent

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد...

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد... [IMG]
  8. succulent

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد...

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد... [IMG]
  9. succulent

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد...

    دلم یک مزرعه میخواهد یک تو یک من وگندم زاری طلایی رنگ که هوایش ﺁکنده باعطرنفس های توباشد... [IMG]
  10. succulent

    صدایت درگوشم زمزمه می شود نگاهت درذهن مجسم ... ولی من تو را می خواهم نه خیالت را

    صدایت درگوشم زمزمه می شود نگاهت درذهن مجسم ... ولی من تو را می خواهم نه خیالت را
  11. succulent

    صدایت درگوشم زمزمه می شود نگاهت درذهن مجسم ... ولی من تو را می خواهم نه خیالت را

    صدایت درگوشم زمزمه می شود نگاهت درذهن مجسم ... ولی من تو را می خواهم نه خیالت را
  12. succulent

    تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی

    تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی
  13. succulent

    تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی

    تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی
  14. succulent

    سلام مهدیه جان

    سلام مهدیه جان
  15. succulent

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر...

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم
  16. succulent

    عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو ( نامزدي*دختر باران* )

    منم به نوبه ی خودم نامزدیتون رو تبریک میگم. انشاءالله در پناه حق خوشبخت بشین:gol:
  17. succulent

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر...

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم
  18. succulent

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر...

    غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم
  19. succulent

    آنروز هوا هواي بي صبري شد خورشيد اسير ظلمت جبري شد روزي كه دلم هواي باريدن داشت تا آه كشيدم...

    آنروز هوا هواي بي صبري شد خورشيد اسير ظلمت جبري شد روزي كه دلم هواي باريدن داشت تا آه كشيدم آسمان ابري شد
  20. succulent

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز...

    تو زخوبان خدا همدم و همراز منی کوری چشم بدان دمخور و دمساز منی چون تو را داده خدا، داده همه چیز مرا شکر این نعمت هرگز نتوان کرد ادا
بالا