نتایح جستجو

  1. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسا بچه‌ای ناگه قصد دل و جانم کرد سودای سر زلفش رسوای جهانم کرد
  2. floe

    سلام مامان جون چرا اینجوری وسط کویر موندی [IMG] نبینم مامانی من حیرون مونده باشه آره راست میگی...

    سلام مامان جون چرا اینجوری وسط کویر موندی [IMG] نبینم مامانی من حیرون مونده باشه آره راست میگی شاید من خیلی منظورم رو پرت و پلا رسونده باشم اون آهنگ ملاقات در همون آلبوم طلوع هست که منظور من خارق العاده بودن این آهنگ بود! که واقعا هم همینطوره! ولی آهنگی که مد نظر منه خود همون "پنجره" است...
  3. floe

    خوبه جدیدا سبکت رو عوض کردی!! شعرت قشنگ بود!!

    خوبه جدیدا سبکت رو عوض کردی!! شعرت قشنگ بود!!
  4. floe

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    ای دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها تفصیلها پنهان شده، در پرده‌ی اجمالها پیشانی عفو ترا، پرچین نسازد جرم ما آیینه کی برهم خورد، از زشتی تمثالها؟ با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بیکسی شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلالها هر شب کواکب کم کنند، از روزی ما پاره‌ای هر روز گردد تنگتر، سوراخ این غربالها...
  5. floe

    شعر نو

    تكرار جنگل آينه ها به هم درشكست و رسولاني خسته بر اين پهنه نوميد فرود آمدند كه كتاب رسالت شان جز سياهه آن نام ها نبود كه شهادت را در سرگذشت خويش مكرر كرده بودند *** با دستان سوخته غبار از چهره خورشيد سترده بودند تا رخساره جلادان خود را در آينه هاي خاطره باز شناسند تا در يابند كه جلادان ايشان،...
  6. floe

    كوي دوست

    هوا چکیده‌ی نورست در شب مهتاب ستاره خنده‌ی حورست در شب مهتاب سپهر جام بلوری است پر می روشن زمین قلمرو نورست در شب مهتاب زمین زخنده‌ی لبریز مه نمکدانی است زمانه بر سر شورست در شب مهتاب رسان به دامن صحرای بیخودی خود را که خانه دیده‌ی مورست در شب مهتاب بغیر باده‌ی روشن، نظر به هر چه کنی غبار چشم...
  7. floe

    غزل و قصیده

    هوا چکیده‌ی نورست در شب مهتاب ستاره خنده‌ی حورست در شب مهتاب سپهر جام بلوری است پر می روشن زمین قلمرو نورست در شب مهتاب زمین زخنده‌ی لبریز مه نمکدانی است زمانه بر سر شورست در شب مهتاب رسان به دامن صحرای بیخودی خود را که خانه دیده‌ی مورست در شب مهتاب بغیر باده‌ی روشن، نظر به هر چه کنی غبار چشم...
  8. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    سیاره به خدمت سپرد خاک درت خورشید که باشد که بود تاج سرت شد هر دو جهان به بندگی تو مقر چونان که به بندگی جد و پدرت
  9. floe

    [IMG]

    [IMG]
  10. floe

    سلام به نوشی که ما رو فراموش کرده!!!!! خوبی ؟! چه خبرا؟! میدونی چقد دلم واست تنگ شده بگم یه دنیا...

    سلام به نوشی که ما رو فراموش کرده!!!!! خوبی ؟! چه خبرا؟! میدونی چقد دلم واست تنگ شده بگم یه دنیا نه بازم کمه خیلی خیلی بیشتر!! ..........
  11. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    نثار بوسه‌ی او نقد جان چرا نکنم؟ که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا به صد هزار صنم ساخت مبتلا صائب درین شکفته چمن، دیده‌ی ندیده مرا
  12. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    ای جمله‌ی خلق را ز بالا و ز پست آورده ز لطف خویش از نیست به هست بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه؟ در سایه‌ی عفو تو چه هشیار و چه مست؟
  13. floe

    صندلی داغ : Hamid MB

    به به ببین کی رو صندلی نشسته داش حمید گلمون اینجاست فقط بپا از داغی این صندلی نسوزی یه وقتی!!!!!! خب من سوالام آسونه (آخه میخوام نمره ت رو بگیری دیگه باز نیای جای من بگی فقط 1 نمره لازم دارم تو رو خدا!!!!!!!!!!!!!:D) 1- نظرت درباره ازداوج کردن چیه؟!! یا اصلا اینجوری بپرسم چرا بایست ازداواج...
  14. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    یاری اندر کس نمیبینیم،یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد،دوستداران را چه شد...؟
  15. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    از داد و داد آن همه گفتند و نکردند یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
  16. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    هر كو ز مي وصلت يك جام بياشامد تا زنده بود او را هشيـار نخواند كس
  17. floe

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده هر سر موی حواس من به راهی می‌رود این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده در دل تنگم ز داغ عشق شمعی برفروز خانه‌ی تن را چراغی از دل بیدار ده نشاه‌ی پا در رکاب می ندارد اعتبار مستی دنباله‌داری همچو چشم یار ده برنمی‌آید به...
  18. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده هر سر موی حواس من به راهی می‌رود این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده
  19. floe

    شعر نو

    هملت بودن يا نبودن... بحث در اين نيست وسوسه اين است. *** شراب ِ زهر آلوده به جام و شمشير به زهر آب ديده در كف دشمن.- همه چيزي از پيش روشن است و حساب شده و پرده در لحظه معلوم فرو خواهد افتاد. پدرم مگر به باغ جتسماني خفته بود كه نقش من ميراث اعتماد فريبكار اوست وبستر فريب او كامگاه عمويم! [ من...
  20. floe

    كوي دوست

    سلام داش محسن :gol: برای منم فال میگیری نیت هم کردم.
بالا