نتایح جستجو

و دلم بس تنگ است و در این کنج اتاق تنها جای تو خالیست

ماجرای من و تو، باورِ باورها نیست ماجراییست که در حافظهِ دنیا نیست نه دروغیم نه رویا،نه خیالیم نه وهم ذاتِ عشقیم که در آینه‌ها پیدا نیست

"تـو" را در دلبری دستی تمام است تمام است و تمام است و تمام است ...

بهشت سرزمینی‌ست به جمعیت دو نفر! که از هر طرف بروم خدا تو را سر راهم سبز می‌کند...

من قرن ها پیش در بهشت گمت کرده بودم. رد عطرت را که دنبال کردم به دنیا آمدم...

بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟ خود جهان می‌گذرد ماندن جان را چه کنم؟ ماه شعبان و رجب، قطره اشکی شد و رفت خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟ شانه بر زلف دعا می زنم و می‌گریم موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟ صاحب "حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان سحر از راه رسیده ست، اذان را...

چه در کنارِ تو باشم چه در خیال ِ تو دلی که گیرِ تو باشد مرا امان ندهد

اینجا منم دقیقا نقطه میانی سرزمین آدم ها , تنها و تنها و نگاهم سمت توست تویی که نگاهت را حوالی نگاهم می چرخانی , اثبات دوستت دارم هایم چنان سخت است مثال برداشت یک گام جدید از من , ای تنها پناهم مهربانم دلخوشم به بودنت و کجای این جهان پهناور دستم را خواهی گرفت نمیدانم , خوب تو را حفظ کرده ام نه...

بنظر من خب 90 درصد نه ولی 10 درصد ممکنه باعث انتخاب درست شه آدم میتونه زمان بذاره و بشناسه ولی تا جاای که میشه بهتره که بزرگترین انتخاب زندگی رو از دنیای مجازی انتخاب نکرد

هیچکس جای مرا دیگر نمی داند کجاست آنقدر در عشق او غرقم که پیدا نیستم.

حرامم باد اگر بعد از نـــگاهت نگاهی لرزه اندازد به جـــــانم...!

دل را به کف هر که نهم باز پس آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد...

درگیر جزییات تو هرگز نباید بود خورشید را با ذره بین دیدن ضرر دارد

تو اگر... وقت اذان... وارد مسجد بشوی... بی گمان... صوت موذن... هیجان می گیرد...

⭕️ مادر بزرگم همیشه میگفت: شاید عشق بتونه باعث گذر زمان بشه، ولی گذر زمان نمیتونه باعث ایجاد عشق بشه

⭕️ مادرم بهم گفت دو جا عارت نیاد بگی چشم؛ یکی به مادر، یکی به خدا

⭕️ بدترین قسمت زندگی، انتظار کشیدن است، و بهترین قسمت زندگی، داشتن کسی است که، ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد...

⭕️ بدترین قسمت زندگی، انتظار کشیدن است، و بهترین قسمت زندگی، داشتن کسی است که، ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد...

بهتره ادم ندونه کى قراره بميره اينطورى ميتونه هيجانات زندگيو حس کنه

از جمعه های تو چه دلگير ميشوم جانِ خودم ز جانِ خودم سير ميشوم با هر نفس كه ميكشم اقرار ميكنم از اين نبودنت به خدا پير ميشوم با این دلِ خراب رسيدم به محضرت زیرا فقط به دست تو تعمير ميشوم از اينكه انتظار تو را ميكشم ببين از مردمان شهر چه تحقير ميشوم فكر نديدنِ تو رهايم نمی كند پس حق بده که...