نه همدردی که گویم راز با او
دمی خود را کنم دمساز باو
نه یاری تا در یاری گشاید
زمانی از در یاری در آید
نمی بینم چو کس دمساز با خویش
همان بهتر که گویم راز با خویش
علی صالحی
علی صالحی
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر
چقدر
بسیار خوب ، امیدوارم بمونم تا اون موقع . ممنون از توضیحاتت یه سوال دارم شما اسپانیایی می دونید ؟ من خیلی آهنگ های اسپانیایی رو گوش میکنم لریک های انگلیسیشو میگیریم اما بعضی جاهاش نارساست گفتم شاید بتونم از شما کمک بگیرم؟
ز خود بهتری جوی و فرصت شمار
که با چون خودی گم کنی روزگار
پی چون خودی خود پرستان روند
به کوی خطرناک مستان روند
تو برخیزی از پیش یک شعله خام
من استاده ام تا بسوزم تمام