دیگر زمانه زمانه مجنون نیست
دیگر زمانه زمانه مجنون نیست
ديگر زمان زمانه مجنون نيست
فرهاد
در بيستون مراد نمي جويد
زيرا بر آستانه خسرو
بي تيشه اي به دست كنون سر سپرده است
در تلخي تداوم و تكرار لحظه ها
آن شور عشق
عشق به شيرين را
از ياد برده است
تنهاست گردباد بيابان
تنهاست
و آهوان دشت
پاكان...