دختری به کورش کبیر گفت : من عاشقت هستم
کورش گفت : لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سره شما ایستاده ، دخترک برگشت و دید کسی نیست.
کوروش گفت : اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی کردی!
امید...
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد. او با بی قراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد. او ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد.
سر آخر ناامید شد و تصمیم گرفت کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد...
نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم
مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست!
آقا اینجوری خسته میشم نوبتی!!!!