نتایح جستجو

صفحه 540 _ آیه 19 تا 24 سوره حدید صفحه 541 _ آیه 25 تا 29 سوره حدید

تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …

... ڪـا ش میشـد خودمو یـﮧ جایی جا بذارم و برگـردم ببینم… دیگه نیستم خسته ام خیلی خسته بی تو بودن کار من نیست...

برای دیگران تنها یک نامی و تنهـا نامت بـرای من یک دنیا! دنیـای کــوچکی ست! خلاصه شده در چهار حرف

به خدا پروانه ها پیش از آنکه پیر شوند می میرند ...:gol:

حرف‌های ما هنوز ناتمام... تا نگاه می‌کنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود آی... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می‌شود...

بامن باش ‎ بامن عاشق‎ بامن مجنون‎ بامنی که نفسم بند شده به چشمانت به نگاهت‎ همین دم را توبامن باش‎ شاید فردایی نباشد‎ :cry:

یک صحرا دلتنگی‎ یک چشم بی تابی‎ یک آسمان خاطرات تو‎ باران ببار‎ که هم صحراتشنه است ‎ هم چشمان من‎

عشق من تمام من ازتوپراست جایی برای شعرنیست

من زندگی بدون تورا نمی خواهم ‎ این حس خالی بدون ازتورانمی خواهم ‎ احساس میکنم درختی خشکیده ام ‎ درست شبیه مرده ای ‎ که نفس میکشد‎ درتابوت تن ‎ و با چشمانی باز ‎ تورانظاره میکند من زندگی بدون تورا نمی خواهم‎

[IMG]

آسمان ببار که زمین غسل میخواهد انگار

ابراهیم که نیستم.. میگذارى میروى! این آتش نبودنت برمن گلستان نخواهدشد...

[IMG]

[IMG]

تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود، گر نشود حرفی نیست؛ اما... نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!

سر به هوا نیستــــم امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم حال عجیبـــی ست دیدن همان آسمانی که شاید تودقایقی پیش به آن نگاه کـــرده باشی

سر به هوا نیستــــم امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم حال عجیبـــی ست دیدن همان آسمانی که شاید تودقایقی پیش به آن نگاه کـــرده باشی

قول داده اَم گاهـــﮯ هَر اَز گاهـــﮯ فانـــوس یادَت را میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم خیالـت راحـَــت! مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛ هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم اَما بـﮧ هیچ سِتاره‌ے دیگـَرے سَلام...