نتایح جستجو

  1. M

    چاكرم به من هم خوش گذشت تا بعد...

    چاكرم به من هم خوش گذشت تا بعد...
  2. M

    شعر نو

    اگرتو بازنگردی قناريان قفس ،‌ قناريان غمگين را كه آب خواهد داد؟ كه دانه خواهد داد ؟ اگر تو بازنگردی بهار رفته ، - در اين دشت برنمی گردد به روی شاخه گل ، غنچه ای نمی خندد و آن درخت خزان ديده تور سبزش را به سر نمی بندد
  3. M

    مشاعرۀ سنّتی

    یاران دگر امشب سوی میخانه میائید یا بر سر راه من دیوانه میائید بی بند تعلق زده ام جام پیاپی دنبال من ریخته پیمانه میائید
  4. M

    غزل و قصیده

    ای آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب می‌ریزد آبشار غزل از زبان من آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم زان روشنی که کاشتی ای باغبان من! با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت...
  5. M

    غزل و قصیده

    وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان حس می کنم که قافیه هایم عوض شود جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود سهراب ِ شعرهای...
  6. M

    مشاعرۀ سنّتی

    وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
  7. M

    مشاعرۀ سنّتی

    من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
  8. M

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چو رخت خویش بربستم از این خاک همه گفتند با ما آشنا بود ولیکن کس ندانست این مسافر چه گفت و با که گفت و از کجا بود
  9. M

    شعر نو

    تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر نگاه تو درترانه من تو نیستی که ببینی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید به روی لوح سپهر ترا چنانکه دلم خواسته است ساخته ام چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر به چشم...
  10. M

    غزل و قصیده

    یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس بانگی بر آورم ز دل خسته ی یک نفس تنگ غروب و هول بیابان و راه دور نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود ای پیک آشنا برس از ساحل ارس صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد ای ایت امید به فریاد من برس از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف می خواره...
بالا