همینه؟؟؟
بود بازرگان و او را طوطیای
در قفص محبوس زیبا طوطیای
چونک بازرگان سفر را ساز کرد
سوی هندستان شدن آغاز کرد
هر غلام و هر کنیزک را ز جود
گفت بهر تو چه آرم گوی زود
هر یکی از وی مرادی خواست کرد
جمله را وعده بداد آن نیکمرد
گفت طوطی را چه خواهی ارمغان
کارمت از خطهی...