نمیدونم این داستان رو شنیدین یا نه؟؟
البته منم خیلی دقیق یادم نیست ولی شنیدم که یه راهزنی بوده که سر گردنه ها میمونده و مال و اموال مردمو غارت میکرده ولی نماز هم میخونده
یه روز یه روحانی میبیندش و میگه تو که دزدی دیگه چرا نماز میخونی؟؟؟؟
راهزنه برمیگرده میگه یه روزی همین نماز منو نجات میده...