نتایح جستجو

  1. anahita1370

    کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت نوبت به ما که رسید قلم افتاد… دیگر هیچ ننوشت! خط تیره...

    کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت نوبت به ما که رسید قلم افتاد… دیگر هیچ ننوشت! خط تیره گذاشت و گفت: تو باش اسیر سرنوشت…
  2. anahita1370

    دلم ڪــه تنگ می شود هوس میکنم بیایم دم خانه ات و داد بزنم : کجایی خدا.....

    دلم ڪــه تنگ می شود هوس میکنم بیایم دم خانه ات و داد بزنم : کجایی خدا.....
  3. anahita1370

    وقتی دلت خسته شــد ، دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه...

    وقتی دلت خسته شــد ، دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ... فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر هیچ چیز آرامت...
  4. anahita1370

    چه موجود عجیبی است این انسان .... وقتی صدایش می کنی ؛ نمی شنود ! وقتی به دنبالش می روی ؛...

    چه موجود عجیبی است این انسان .... وقتی صدایش می کنی ؛ نمی شنود ! وقتی به دنبالش می روی ؛ نمی بیند ! وقتی دوستش داری ؛ به فکرت نیست ! ... اما .... وقتی می شنود ؛ که دیگر صدایت گرفته ... وقتی می بیند ؛ که خسته در راه افتاده ای ... وقتی به فکرت هست ؛ که دیگر نیستی ... !!!
  5. anahita1370

    دســتـــهایش با من . . . چـــــشــــمهایش در خیابان . . . دلـــــــــــــــــــــــش . . ...

    دســتـــهایش با من . . . چـــــشــــمهایش در خیابان . . . دلـــــــــــــــــــــــش . . . این یکی را نمیخواهم بدانم . . . !
  6. anahita1370

    تابلوهای نقاشی

    نقاشی هایی از نقاشان چینی نقاشی هایی از نقاشان چینی
  7. anahita1370

    مژگان جونم من دارم میرم تا فردا:gol::gol::gol::gol::gol:

    مژگان جونم من دارم میرم تا فردا:gol::gol::gol::gol::gol:
  8. anahita1370

    به درد هم اگر خوردیم قشنگ است به شانه یار هم بودیم قشنگ است در این دنیا که پایانش به مرگ است...

    به درد هم اگر خوردیم قشنگ است به شانه یار هم بودیم قشنگ است در این دنیا که پایانش به مرگ است برای هم اگر مردیم قشنگ است
  9. anahita1370

    تنهـــــــایی های من دو نفـــــــره است… یـــــــــا با تــــــــو یـــــــا با خیـــــال...

    تنهـــــــایی های من دو نفـــــــره است… یـــــــــا با تــــــــو یـــــــا با خیـــــال ِ تــــــــــو…
  10. anahita1370

    اگه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید… زیاد عجله نکن… یه روز با دلـــت کاری میکنه که دستات...

    اگه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید… زیاد عجله نکن… یه روز با دلـــت کاری میکنه که دستات بلرزه…
  11. anahita1370

    مــلـــودے آرام بـــود . . . ســڪـوت ِ زیـبــایے فـــــریـاد مــیـزد . . . خــسـتـه اے...

    مــلـــودے آرام بـــود . . . ســڪـوت ِ زیـبــایے فـــــریـاد مــیـزد . . . خــسـتـه اے مــشـغــول ِ نــوشـتــن بــود . . . ضـجّــه مــے زد ُ مـے نــوشــت . . . غـــرق بــود در ڪـتـاب هـایـے ڪـه هـنــوز بـرگے را ورق نـزده بـود . . . بـاران سیـلے مے زد بـر اطــاق زیـر بـامے ڪـه...
  12. anahita1370

    خـــــــــــــــــــــــــدایا خواستم بگویم تنهایم اما... نـــــــــــــــــــــــــگاه...

    خـــــــــــــــــــــــــدایا خواستم بگویم تنهایم اما... نـــــــــــــــــــــــــگاه خندانت,مرا شرمگین کرد... چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ولی عجیب دلتنگم
  13. anahita1370

    احساس عجیبی است.. احساسِ هیتلر را دارم، در آخرین لحظاتِ زندگی اش.. احساسِ یک پیرمردِ الکلی...

    احساس عجیبی است.. احساسِ هیتلر را دارم، در آخرین لحظاتِ زندگی اش.. احساسِ یک پیرمردِ الکلی را دارم که گوشه ی خیابان می خوابد و دخترش ، مدت هاست که ترکش کرده.. احساسِ سیگار برگی را دارم که دارد تمام می شود.. احساسِ یک شیرِ تنها را دارم که خسته و گرسنه، روی زمین افتاده و به لاشخور هایی که...
  14. anahita1370

    خـــوبِ مـــن ، هـنــر در فــاصـلـه هــاســت . . . زیـاد نـزدیـک بـه هـم مـیسـوزیـم و...

    خـــوبِ مـــن ، هـنــر در فــاصـلـه هــاســت . . . زیـاد نـزدیـک بـه هـم مـیسـوزیـم و زیــاد دور از هـم یـخ میزنـیـم ! تــو ، نـبـایـد آنـکـسی بـاشـی کـه مـن مـیـخـواهـم ، و مــن نـبــایــد آنـکـسی بـاشــم کـه تـو مـیـخــواهــی . . . کـسـی کـه تــو از مــن مـی خـواهـی بـسـازی ،...
  15. anahita1370

    من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها می آیم و این جهان ب لانه ی ماران مانند است و این جهان...

    من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها می آیم و این جهان ب لانه ی ماران مانند است و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست ک همچنانکه تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را میبافند!
  16. anahita1370

    خوبم ...!!! باور کنید!!!!.. اشکها را ریخته ام!!!.. غصه هارو خورده ام!!!.. نبودن هارا شمرده...

    خوبم ...!!! باور کنید!!!!.. اشکها را ریخته ام!!!.. غصه هارو خورده ام!!!.. نبودن هارا شمرده ام....... این روزها که میگذرد..خالی ام.. خالی از خشم ,دلتنگی ,نفرت ,... و حتی از عشق خالی ام از احساس
  17. anahita1370

    غصه مــــرا خورد… وقتی دیدم دست به سینه ایستادی…! تمام راه را برای اغوشــــــت دویـــــــــده...

    غصه مــــرا خورد… وقتی دیدم دست به سینه ایستادی…! تمام راه را برای اغوشــــــت دویـــــــــده بودم …
  18. anahita1370

    عزیزم من دارم میرم گلی تا فردا بوووووووووووووووووووس:gol:

    عزیزم من دارم میرم گلی تا فردا بوووووووووووووووووووس:gol:
  19. anahita1370

    خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است گویا که در این وادی...

    خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است گویا که در این وادی از عشق نشانی نیست گر هست یکی عاشق آلوده به صد رنگ است
  20. anahita1370

    لحظه های بی تو بودن گر چه با یاد تو بود سهم من از با تو بودن گریه و...

    لحظه های بی تو بودن گر چه با یاد تو بود سهم من از با تو بودن گریه و داد تو بود غیر دل لایق ندانستم بریزم پای تو اشك چشمانم گرفته در نبودت جای تو قصه پایان عشق ما به هر جا سر زده چون كبوتر بر خیال لحظه هایم پر زده...
بالا