نتایح جستجو

اصغر فرهادی در کنار ابراهیم حاتمی‌کیا دیده می‌شود.به گزارش نامه این دو در حال نگارش فیلمنامه «ارتفاع پست»اند

دلتنگ دلتنگم و راه فراری نیست از این دلتنگی بار زندگی بر دوشم سنگین و آوای ناامیدیم بلند پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب اینجا تاریک تاریک است شمع امیدم از اشکهایم خیس و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمی گردد اینجا تاریک تاریک است. مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر مرا با خود...

و ستاره ای از آسمان نچیده ام مرا که به هر نقطه ای خاکی پا نهادم باید از دلبستگیها دل می بریدم ، مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر مرا باخود ببرید، که اینجا دیگر جای من نیست و این قلبی که در سینه می تپد دیگر قلب من نیست قلب مرا در شبی تاریک دزدیده اند، و رگهای رابطه را بریده اند...

تصاویری از حادثه تروریستی یازده سپتامبر که برای نخستین بار منتشر می شود تصاويري كه مشاهده مي كنيد تصاويري سري است كه براي اولين بار درخواست كانال ABC News در اختيار عموم قرار گرفته است و نشان دهنده بزرگي انفجار وخرابي هولناكي است كه در يازده سپتامبر 2001 در منطقه تجاري نيويوك رخ داد. اين...

قطار مسافربری در مسیر زاهدان به تهران ساعت 23و 35 دقیقه جمعه شب در منطقه ˈچرخابˈ اشکدز در شهرستان صدوق از ریل خارج شد. این حادثه 4 کشته و 35مجروح بر جای گذاشت.

برای این تازه‌داماد اُردنی که در آغاز زندگی مشترک خود قرار دارد، آرزوی خوشبختی می‌کنیم.

«می گویند رضاخان به مدرس پیغام داد؛ سید! پایت را از روی دم ما بردار، مدرس پاسخ داد: «شما محدوده دمت را مشخص کن، چون ما هر جا پا می گذاریم، می بینیم روی دم شماست!!» حالا نمیدونم مشکل از پای دراز ماست یا گلیمست که کوچیکه ! یا نکنه مشکل از مش حسین ده بالائیست !

«بازتاب»؛ روزنامه واشینگتن پست با انتشار تصویری از بازی باراک اوباما، از آن تحت عنوان مسابقه رئیس جمهور با یک کودک یاد کرده است. این روزنامه از خوانندگانش پرسیده اگر قرار باشد برای این عکس، جمله بنویسید، چه می نویسید؟ حال شما چه می نویسید؟

سهراب سپهری شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم: زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!! زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت...

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی...

گمانم از البوم "ملاقات با دوزخیان" باشه!

ای شبان بزرگ رمه هایت گم شده اند این گم شده گان را دریاب چوپانی بنام علی بزهایش را در...