نتایح جستجو

نه بابا ناراحت نميشم آبجي راستي شب پيامي رو كه اون آقا سعيد برات گذاشته بود خوندي گفته بود برنامه وورد نميدونم چي چي رو بلديد... بلد بودي عايا؟؟؟

مث اينكه سلام و احوال پرسي ما رو كسي جز آبجي آتوسا نميبينه...

ممنون آلان كه كيفورين همتون ديگه...

تق تق تق ....سلام به همگي اجازه هست؟؟؟

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهِ و سلّم فرمود: » مَن اطّلع فى بيت جاره فنظر إ لى عورة رجل ، اءو شعر إ مراءة ، اءو شى ء من جسده كان حقا على اللّه اءن يدخله النّار مع المنافقين ؛ )320(« اگر كسى به خانه ى همسايه سرك بكشد، اگر زن است و چشمش به عورت مردى بيفتد، يا مرد است و چشمش به موى زنى بيفتد و يا...

خدا حافظ به خدا منم همينطور خسته نباشيد...

خخخ آبجي اين آقا سعيد براي تو پيام گذاشته ...

والا من ووردشو حالي شدم ولي س.چي چيشو حالا نشدم...آبجي تو ميدوني عايا؟؟؟

ممنون آبجي گلم كه دل ما رو شاد ميكني...

خب راس گفتن...

اين رشته كشاورزي مثل اينكه همشون با حالند منم يه پسر خاله دارم ،اونم كشاورزي ميخوند به خدا بعضي وقتا يه حرفايي ميزنه كه آدم نميتونه خودشو بگيره از خنده...

نه بابا اينجوري نيس آجي جون خو خودتم كه داري ميخندي اونوقت تو اينجوري بخندي ديگه واي به حال ما...خخخ

خخخخخخخخخخخ..... بابا به خدا همه رو خبر ميكنم از خنده ولي تو لايق آني خسرو خان چه حدي داره بابا...خخخ

نه آجي جون باكي مثلا حرف بزنم...آها خخخخخخخ فهميدم باز شوخي كردي نه به خدا جدي ميگم با معرفت بودي ولي آلان ديگه إند معرفتي اينو از صميم قلب بهت ميگم...

قربونت ممنون خب تو خوه خودت باشي خوشحال نشم كه اينجا با همچين آدم با معرفتي آشنا شدم... معلومه كه خوشحال ميشم

بابا تو ديگه كي هستي باور كن از خوشحالي دارم ميتركم بابا من كجا و شما كجا به خدا خيلي زرنگيد ... منم هميشه به زور يوزر و پسوردو ازم ميگرفتن ميرفتن خودشان واسم مي آوردن... من كه با مدير گروهم از اول تا آخر همش با هم كل كل ميكرديم ولي به وقت خودش حالمونو ميگرفت نمره اي بالاي 16 بهم نميداد...

خخخخخخخخخخخخخ.....خخخخخخخخخخ.خخخخ.خخخخخ.......خخخخخخخخ ماشالا آجي جون پس تأكيدم بر زرنگيت درست بود خدا رو شكر... والا من از اين استادا چيزي 16 يا 17 نميگرفتم... ميدوني آجي سال گذشته آمار اومد كه كل كشور 24 دانشجو اخراجي داشته كه 12 نفر اين جمع تو دانشگاه ما بودن به خدا بابا آجي خيلي سخت گير بودن...

آره خو بابا از كجا بشناسم زرنگيتو شنيدم ولي آلان دارم ميبينم... راستش ما اينجوري بوديم ولي بيشتر تو كارگاه هامون وقتي استاد يه مطلبي رو ميگفت ما هم از اين شوخيا ميكرديم خودش هم ميخنديد ولي تو امتحان پاياني چون عملي بايد امتحان ميداديم شروع ميكرد به الكي گير دادن خخخ...ولي ما بر عكس نارحتيمونو...

خخخخخخخخ ميدونسم ميفهمي واسه اين دير جواب دادم...در آخر گفتم خواه نا خواه مينويسم ممنون از گل قشنگي كه گذاشتين...

يعني هر چي كه از دانش و معرفت بيشتري برخوردار باشي باز راهي كه در پيش گرفتي مجهولتر ميشه... در كل عظمت علم خداي بزرگ رو ميرسونه...