نتایح جستجو

  1. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  2. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  3. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  4. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  5. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  6. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  7. @ RESPINA @

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت...

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  8. @ RESPINA @

    گفتگوهای تنهایی

    يك سال حبس ابد به جرم نوشتن براي تو قاضي خودش بريد، دوخت، مرا وصله وصله كرد. قاضي كه چشم به چشمت ندوخته! قاضي كه در خيال نگاهت نسوخته! يك سال حبس ابد... توي نگاه كسي كه تو نيستي...
  9. @ RESPINA @

    سلام خوبی شما؟ کم پیدایی خیلی ها....... امیدوارم موفق باشی

    سلام خوبی شما؟ کم پیدایی خیلی ها....... امیدوارم موفق باشی
  10. @ RESPINA @

    ترانه ها و تصنیف ها...

    اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی دلتنگ تر میشو ولی نشنیده میگیری من هنوز همه حالِ تورو از من فقط میپرسنُ با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت اصلا نمیخوام بشنوم که اشتباه گرفتمت داشتنِ تو کوتاه بود اما همونم کم نبود گذشته بودم از همه، هیچ کس به غیر تو...
  11. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    سرچشمه رويش هايي‌، دريايي‌، پايان تماشايي‌. تو تراويدي‌: باغ جهان تر شد، ديگر شد. صبحي سر زد، مرغي پر زد، يك شاخه شكست : خاموشي هست‌. خوابم بر بود ، خوابي ديدم‌: تابش آبي در خواب ، لرزش برگي در آب‌. اين سو تاريكي مرگ ، آن سو زيبايي برگ‌. اينها چه‌، آنها چيست‌، انبوه زمان ها چيست؟ اين...
  12. @ RESPINA @

    نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

    خلوت من با سکوت کاش میشد به درازا بکشد و غم بی همنشینی در دل سر به این آبی هوا بکشد کاش میشد که رقیب از میان چرخ تقدیر دمی پا بکشد کاش میشد که تکلم با سنگ کار هر روزه مردم میشد آن زمان دعوا هم منت از ما بکشد کاش میشد همگی بر سر پیمان باشیم تا دروغ ، خجلت از آدم و حوا بکشد تا دم و لحظه...
  13. @ RESPINA @

    نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

    دوست دارم واژه ها را یک به یک سر ببرم تا که همه در حسرت فهمیدنشان وا مانند تا بفهمند چه زجری میکشی آن زمان که فقط یک واژه را لابه لای محفلی از جنس شعر ببری و تمام جمعیت از ادب دست بزنند و نفهمند چه گفتی آن زمان جا دارد آه از دل بکشی دست بر سر بزنی پیرهن از فرت کینه در تنت چاک کنی و...
  14. @ RESPINA @

    نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 3

    4.....22.....27......30
  15. @ RESPINA @

    نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

    بگذارید که احساس بفهمد من را بگذارید خودش یا که خودم دست بر گردن تنهایی خود حلقه کنم تا بفهمد که یک عشق چه شوری دارد تا بفهمیم خدا پشت در منتظر است تا که از ناز تو و خواهش من هرچه خواهیم به ما لطف کند بگذارید که این ابر دروغ دست از چهره ماه بردارد بگذارید که شب سر راحت به متکا برسد عرصه...
  16. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    بی تو دلم می‌گیرد و با خودم می‌گویم کاش آن یک بار که دیدمت گفته بودم که بی تو گاه دلم می‌گیرد که بی تو گاه زندگی سخت می‌شود که بی تو گاه هوای بودنت دیوانه‌ام می‌کند اما نمی‌گفتم که این «گاه» ها گهگاه تمامِ روز و شب من می‌شوند آن وقت بغض راه گلویم را می‌گیرد درست مثل همین روزها
  17. @ RESPINA @

    سلام خوبی؟ ببخشید من امروز پیامتو دیدم....

    سلام خوبی؟ ببخشید من امروز پیامتو دیدم....
  18. @ RESPINA @

    دعا برای شفای مریض *** به حق این ماه عزیز

    بسم الله الرحمن الرحیم الهی بحق من ناجاک و بحق من دعاک فی البر و البحرتفضل علی مرضی الموًمنین والموًمنات بالشفاء و الصحت بحق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و اله) آمین یا رب العالمین
  19. @ RESPINA @

    رد پای احساس ...

    قاصدک! هان. چه خبر آوردی؟از کجا وزکه خبر آوردی؟خوش خبر باشی. اما. اماگرد بام و در منبی ثمر می‌گردیانتظارخبری نیست مرانه ز یاری نه دیاری ـ باریبروآنجا که بود چشمی و گوشی با کسبرو آنجا که ترا منتظرند.قاصدک!دردل من همه کورند و کرنددست بردارازاین دروطن خویش غریبقاصد تجربه‌های همه تلخبا دلم...
  20. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    دنیای من کنارتو،دنیای دیگری است ابی چشم های تو دریای دیگری است هرشب به شوق دیدن تو خواب میروم کابوس با حضور تو رویای دیگری است غوغاست چشم اینه از هر نگاه تو تصویر ماه و اینه غوغای دیگری است یوسف بدید دست خودش رابه یک نگاه دانسته است با تو زلیخای دیگری است عشقت شده است درهمه دل ها نشانه ای درصد...
بالا