نتایح جستجو

  1. Lord HellisH

    جهاد ... خدا ... چه با معنا!!! حس خاصی ندارم!! راستی پژمان چرا انقدر تورو دوست داره!؟

    جهاد ... خدا ... چه با معنا!!! حس خاصی ندارم!! راستی پژمان چرا انقدر تورو دوست داره!؟
  2. Lord HellisH

    حاجی صاب سیستم اومد ... من برم با بچه ها بازی کنم تا وخت بگذره!!! فعلا

    حاجی صاب سیستم اومد ... من برم با بچه ها بازی کنم تا وخت بگذره!!! فعلا
  3. Lord HellisH

    میگم حاجی خصوصی بازی رو پایه ای!؟

    میگم حاجی خصوصی بازی رو پایه ای!؟
  4. Lord HellisH

    به به!!

    به به!!
  5. Lord HellisH

    بسنگی به آدمش داره البته ... سعی کن راه درست رو بری ... (همون راهی که من نرفتم!!) اون بنده لرد...

    بسنگی به آدمش داره البته ... سعی کن راه درست رو بری ... (همون راهی که من نرفتم!!) اون بنده لرد رو هم آخرین بار با خودت دیدم ... پرچم به دست بودید!؟
  6. Lord HellisH

    من هنگامی که هوس میکنم چایی بخورم، آب میره تو مایکرویو و 2:20 میجوشه بعد یک عدد چای کیسه ای...

    من هنگامی که هوس میکنم چایی بخورم، آب میره تو مایکرویو و 2:20 میجوشه بعد یک عدد چای کیسه ای درونش انداخته میشه و از امکانات لذت برده میشه!!!!! دعوتت رو پذیرفتم [IMG]
  7. Lord HellisH

    بدو بدو بدو بدو بدو بالاخره میرسی [IMG]

    بدو بدو بدو بدو بدو بالاخره میرسی [IMG]
  8. Lord HellisH

    البته چای احمد [IMG]

    البته چای احمد [IMG]
  9. Lord HellisH

    حالا خوبه اون جمله از خودت نیست، انقدر جوگیر شدی [IMG]

    حالا خوبه اون جمله از خودت نیست، انقدر جوگیر شدی [IMG]
  10. Lord HellisH

    زنم من رو تنها گذاشت [IMG]

    زنم من رو تنها گذاشت [IMG]
  11. Lord HellisH

    پس زن برا چی گرفتم!؟!؟ [IMG]

    پس زن برا چی گرفتم!؟!؟ [IMG]
  12. Lord HellisH

    الان دو لیوان معمولی خوردم ... آخر شب یه سبز میرم بالا [IMG]

    الان دو لیوان معمولی خوردم ... آخر شب یه سبز میرم بالا [IMG]
  13. Lord HellisH

    قابلاری یودون!؟ [IMG] [IMG]

    قابلاری یودون!؟ [IMG] [IMG]
  14. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    هنگامی که ادمین تصمیم گرفت تازه واردها را به تالار اخبار راه دهد با مقاومتهای کاربری فعال مواجه شد و مخالفتهای این کاربر به حدی رسید که خشم ادمین را بر انگیخت و تعدادی از مدیران را مامور دستگیری او کرد. عاقبت کاربر و همسرش به اسارت مدیران در آمدند و برای محاکمه و مجازات به دفتر ادمین برده شدند...
  15. Lord HellisH

    عوضش تو الان یک متخصصی!!!!

    عوضش تو الان یک متخصصی!!!!
  16. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    مردی از لرد پرسید: «آیا تا كنون كه بیست و چهار سال از عمرت می گذرد، به یكی از آرزوهای خودت رسیده ای؟» گفت: «آری فقط به یكی از آرزوهایم رسیده ام. یك روز وقتی پدرم موهای سرم را می كشید تا مرا تنبیه كند، آرزو كردم كه كاش مو در سر نداشتم، و امروز لرد را شكر می كنم كه به این آرزویم رسیده ام » ...
  17. Lord HellisH

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    مدت زيادي از ازدواجشان مي گذشت و طبق معمول زندگي فراز و نشيب هاي خاص خود رو داشت يک روز زن که از ساعات زياد کاري شوهر عصباني بود و همه چيز را از هم پاشيده مي ديد زبان به شکايت گشود و باعث نااميدي شوهرش شد . مرد پس از يک هفته سکوت همسرش با کاغذ و قلمي در دست به طرف او رفت و پيشنهاد کرد هر آن چه...
  18. Lord HellisH

    سلام دلی! نجور سن!؟ میگما از یه هفته پیش تا الان هیچکی تو صفحه تو پیام نذاشته!؟

    سلام دلی! نجور سن!؟ میگما از یه هفته پیش تا الان هیچکی تو صفحه تو پیام نذاشته!؟
  19. Lord HellisH

    لینکش

    لینکش
بالا