نتایح جستجو

  1. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را
  2. Ghazal_joon

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  3. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
  4. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا
  5. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نتوانیم حق حمد تو گفتن با همه کروبیان عالم بالا
  6. Ghazal_joon

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  7. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
  8. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای
  9. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    تا به گریبان نرسد دست مرگ دست ز دامن نکنیمت رها
  10. Ghazal_joon

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  11. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
  12. Ghazal_joon

    مشاعره با شعر سعدی

    مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
  13. Ghazal_joon

    غزل و قصیده

    لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان کار من است شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو شاهراهیست که منزلگه دلدار من است بنده طالع خویشم که در این قحط وفا عشق آن لولی سرمست خریدار من است...
  14. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
  15. Ghazal_joon

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  16. Ghazal_joon

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  17. Ghazal_joon

    مشاعره با شعر سعدی

    نه دهانیست که در وهم سخندان آید مگر اندر سخن آیی و بداند که لب​ست
  18. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    شراب خورده و خوی کرده می​روی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
بالا