جوابا رو که دوستان دادند...
در مورد سوالات
3 شک نکنید میشه گزینه د
7 هم میشه گزینه ب (گزینه ی الف به معنای برش و گزینه ی جیم به معنای کات کردن و قطع رابطه است)
حل تست های کنکور با پاسخ نامه کاملا تشریحی:smile:
باران! تو ای فراتر از همه ی وجود و ای پاک ترین مقدسات آسمانی امشب بر من ببار می خواهم امشب از تمام شبهای عمرم پاک تر بشوم.... بر من ببار می خواهم امشب آخرین شب دلتنگیم باشد.
بهترین حرف ممکنه زدید...
ما که کسی رو نداریم و همچنیم بندهای پ
پس به خدا توکل میکنیم و درسامونم خوب میخونیم...هر چه پیش اید خوش اید....
در ضمن اون تاپیکای قفل شده گفت و گو های ارشدم بخونید و مطالب خوب و اسامی کتاب های خوبشو حتما یادداشت کنید چون بعد ها نه وقتش هست و نه حوصلش که اونا رو از اول...
بابا شما هم که می نالید...بخدا الان همین حرف شما از تاثیر حرفای بقیست...و همین حرف شما هم روی منم تاثیر منفی گذاشت....از این ادمای که میگن ببین ما درس خوندیم و بیکاریم و به شدت دوری کنید این جور ادما هر چقدر هم که افکار قوی داشته باشید از پا درتون میارند....
و اگه هم درس میخونید صرفا به دلیل کار...
ممنونم...
------
نمیدونم کسی که رشته ی برقو انتخاب میکنه باید علاقه داشته باشه دیگه...
الان درسته مثلا واسه ما مخابراتی ها توی ارشد گرایش سیستم و میدان شاید با هم کلی فرق کنه...ولی فکر نمیکنم طوری باشه که علاقه بخواد تمایزی بین این دو ایجاد کنه...بیش تر همون جنبه بازار کارش مهمه و توانایی طرف...
ببنید هر مردی ممکنه خیلی زنشو دوست داشته باشه...در این که که جای تعجب و هیچ شکی نیست...
ایا ولی مثلا درسته نمیدونم جلوی بقیه اعضای خونوادش یه تریپایی رو ورداره که واقعا جاش جلوی جمع نیست(تریپایی که مخصوص خلوت و تنهاییشونو){ البته میدونم بوسیدن دست شاید جز اون تریپا نباشه} و بعد توجیهش این باشه...
نه این من بودم که بد برداشت کردم...
بابا شما کارتون خیلی درسته که علاقه رو هم در نظر میگیرید ...
من میگم فعلا همین درسای تا ترم پنجو بچسبیم یه دانشگاه خیلی خوب واسه ارشد قبول شیم...علاقه هم بعد ها ایجاد میشه...
به نظر من نه این که بخوام نفس کارشو بگم بد بوده
خیلی هم کار قابل تقدیر و ستایشی کرده چون واقعا پشت یه مرد موفق در صورت وجود زن حتما اون زن عامل اصلیش بوده....
ولی به نظر من جاش اون جا نبود که بخواد دستشم ببوسه..بهتر بود این کارو نمیکرد...
سلام به شما...
منم از این سوالا اوایل زیاد داشتم...
جواب شما تو چند خط و ..... خلاصه نمیشه...
برید به به این لینک در تالار برق http://www.www.www.iran-eng.ir/forumdisplay.php/400-%DA%A9%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C
کم کم...
منم از این پلیسایی که موتور میگیرند یه زمان میترسیدم در حد بنز...اصلا دست و پامو گم میکردم...مخصوصا این سربازای عقده ای که چوب باتوم دستشون میگیرند و موتور میگیرند...
خب حالا این همه طلا به سر و گردنش اویزون کرده اخرش که چی.....
یه زمانی النگو هندی بود که پلاستیکی بود...
خوش به حال شوهره بعد ازدواج اگه تو ایران بود میتونست با فروش طلا ها پول هنگفتی رو به جیب بزنه:biggrin: