یکی از فانتزی های من
یه روز تو راه دانشگاه یه پسره مزاحم بشه
یه مرد خوشمل و ناناسی بیاد جلو یقه اش بگیره
حالا بزن و کی نزن
زیر مشت لگد بگه من عاشقشم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:w22:
خون جلو چشماش بگیره و طرف بکشه !:w47:
برای قصاص که خواستن دارش بزنن وقتی گفتن آخرین آرزوت چیه
بگه می خوام...