پاتوق بچه های عمران
پاتوق بچه های عمران
این خاطره نیست آقا،ولی برام جالب بود گفتم بگم بخشید....
یکی از بچه ها و وبش نوشته بود:
یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستم سر کلاس,استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه,اسم منو بخونه,بعد با صدای پر از درد و خسته بگم:"حاضر" بعد استاد بگه:آقا...