نتایح جستجو

  1. sahark

    چت از طريق ايميل

    اخی دعواش نکنین گناه داره جوان است و جویای نام
  2. sahark

    haghighate ensan be anche ezhar mikonad nist balke be an chizist ke az ezhare an natavan...

    haghighate ensan be anche ezhar mikonad nist balke be an chizist ke az ezhare an natavan ast...pas agar khasti oora beshnasi na be goftehayash balke be nagoftehayash goosh bespar.....
  3. sahark

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اما جواب قصه از زبان دختر قصه اما جواب قصه از زبان دختر قصه و اما جواب قصه از زبان دختر قصه من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید ونمی دانستی باغبان پدر پیر من است من به تو خندیدم تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را ٬...
  4. sahark

    سلام شما خوبید؟ روزگار بر وفق مراد است؟

    سلام شما خوبید؟ روزگار بر وفق مراد است؟
  5. sahark

    سلام شما خوبید؟ روزگار بر وفق مراد است؟

    سلام شما خوبید؟ روزگار بر وفق مراد است؟
  6. sahark

    سلام کدومشو می گید؟

    سلام کدومشو می گید؟
  7. sahark

    يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ ممكن‌ است‌ هيچ‌ وقت، هيچ‌ اسمي‌ نداشته‌ باشد و تا هميشه، خاك‌ باقي‌ بماند،...

    يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ ممكن‌ است‌ هيچ‌ وقت، هيچ‌ اسمي‌ نداشته‌ باشد و تا هميشه، خاك‌ باقي‌ بماند، فقط‌ خاك. اما حالا يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ وجود دارد كه‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بكشد، ببيند، بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد. يك‌ مشت‌ خاك‌ كه‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود، انتخاب‌ كند، عوض‌ بشود، تغيير كن
  8. sahark

    عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو...

    عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو از او رسم محبت بياموزي
  9. sahark

    زمزمه های عاشقانه

    اگر دنياي ما دنياي سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است.... اگر دنياي ما دنياي درد است بدان عاشق شدن از بهر رنج است...... اگر عاشق شدن پس يک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
  10. sahark

    دوست دارم بروم سر به سرم نگذاريد گريه ام را به حساب سفرم نگذاريد دوست دارم كه به پابوس باران...

    دوست دارم بروم سر به سرم نگذاريد گريه ام را به حساب سفرم نگذاريد دوست دارم كه به پابوس باران بروم آسمان گفته كه پا روي پرم نگذاريد اينقدر آيينه ها را به رخ من نكشيد اينقدر داغ جنون بر جگرم نگذاريد چشمي آبي تر از آيينه گرفتارم كرد بس كنيد اين همه دل دو رو برم نگذاريد آخرين حرف من اين است زميني...
  11. sahark

    دوست دارم بروم سر به سرم نگذاريد گريه ام را به حساب سفرم نگذاريد دوست دارم كه به پابوس باران...

    دوست دارم بروم سر به سرم نگذاريد گريه ام را به حساب سفرم نگذاريد دوست دارم كه به پابوس باران بروم آسمان گفته كه پا روي پرم نگذاريد اينقدر آيينه ها را به رخ من نكشيد اينقدر داغ جنون بر جگرم نگذاريد چشمي آبي تر از آيينه گرفتارم كرد بس كنيد اين همه دل دو رو برم نگذاريد آخرين حرف من اين است زميني...
  12. sahark

    سلام تو خوبی؟ حیف زمان سفرت با من یکی نبود کی می خوای بری ترکیه ؟منم زمانم با تو یکی کنم

    سلام تو خوبی؟ حیف زمان سفرت با من یکی نبود کی می خوای بری ترکیه ؟منم زمانم با تو یکی کنم
  13. sahark

    يك ابتكار جالب براي كفش هاي سفيد ساده

    مثل همیشه زیبا و جالب ممنووووووووووون!!!!:gol:
  14. sahark

    ذهن زیبا

    در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی هر کس آزار من زار پسندید ولی نپسندید دل زار من آزار کسی آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من هر که با قیمت جان بود خریدار کسی سود بازار محبت همه آه سرد است تا نکوشید...
  15. sahark

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو...
  16. sahark

    و اما جواب قصه از زبان دختر قصه من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه...

    و اما جواب قصه از زبان دختر قصه من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید ونمی دانستی باغبان پدر پیر من است من به تو خندیدم تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را ٬ خالصانه بدهم بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و سیب...
  17. sahark

    تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من...

    تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو...
  18. sahark

    آدم بودن یا نبودن...

    خداوندا! اگر روزی‌ بشر گردی‌ ز حال بندگانت با خبر گردی‌ پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است… دکتر علی شریعتی
بالا