نتایح جستجو

  1. Armin pak

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی...

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده...
  2. Armin pak

    وصیت نامه بیژن نجدی : نیمی از سنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام با دره هایش، پیاله های شیر به...

    وصیت نامه بیژن نجدی : نیمی از سنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام با دره هایش، پیاله های شیر به خاطر پسرم. نیم دگر کوهستان، وقف باران است. دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی می بخشم به همسرم. شب های دریا را بی آرام، بی آبی با دلشوره فانوس دریایی به دوستان دور دوران سربازی که حالا پیر شده...
  3. Armin pak

    وصیت نامه بیژن نجدی : نیمی از سنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام با دره هایش، پیاله های شیر به...

    وصیت نامه بیژن نجدی : نیمی از سنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام با دره هایش، پیاله های شیر به خاطر پسرم. نیم دگر کوهستان، وقف باران است. دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی می بخشم به همسرم. شب های دریا را بی آرام، بی آبی با دلشوره فانوس دریایی به دوستان دور دوران سربازی که حالا پیر شده...
  4. Armin pak

    گفتم که می بوسم تو را گفتا تمنا می کنم گفتم اگر بیند کسی، گفتا که حاشا می کنم گفتم که تلخی های...

    گفتم که می بوسم تو را گفتا تمنا می کنم گفتم اگر بیند کسی، گفتا که حاشا می کنم گفتم که تلخی های می ، گر ناگوار افتد مرا گفتا که با نوش لبم، آن را گوارا می کنم گفتم که پیوند تو را با نقد هستی می خرم گفتا که ارزان تر از این من با تو سودا می کنم گفتم اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو گفتا که صد...
  5. Armin pak

    گفتم که می بوسم تو را گفتا تمنا می کنم گفتم اگر بیند کسی، گفتا که حاشا می کنم گفتم که تلخی های...

    گفتم که می بوسم تو را گفتا تمنا می کنم گفتم اگر بیند کسی، گفتا که حاشا می کنم گفتم که تلخی های می ، گر ناگوار افتد مرا گفتا که با نوش لبم، آن را گوارا می کنم گفتم که پیوند تو را با نقد هستی می خرم گفتا که ارزان تر از این من با تو سودا می کنم گفتم اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو گفتا که صد...
  6. Armin pak

    *بچه های شیرازی مقیم اصفهان*

    salam.mibakhshid
  7. Armin pak

    من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ... "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای"...

    من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ... "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود ... تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ، ارزان نمی فروشمش... دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک...
  8. Armin pak

    من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ... "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای"...

    من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ... "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود ... تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ، ارزان نمی فروشمش... دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک...
  9. Armin pak

    آنگاه ک با او نخواهی ماند

    من یک دختـــــــر ایــــرانیــــــــم ... "حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود ... تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ، ارزان نمی فروشمش... دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک...
  10. Armin pak

    در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک...

    در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ، یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسر سختی هاست ، چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم
  11. Armin pak

    در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک...

    در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ، یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسر سختی هاست ، چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم
  12. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  13. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  14. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  15. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  16. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  17. Armin pak

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و...

    وقتی از بچگی به زور تشویق و تنبیه و یا تکرار، ما رو وادار می کنن چیزی که هستیم رو از یاد ببریم و تبدیل به چیزی بشیم که دیگران دوست دارن، این طبیعیه که امروز عصبی، مردد و مردم ترس باشیم و از پذیرش حقایق طفره بریم. جنگ و تضاد بشر با هستی از همین نقطه آغاز می شه، ترک (بودن) و مهاجرتی اجباری به سوی...
  18. Armin pak

    تشنگی بهانه بود... آب را با لیوان تو میخواستم...

    تشنگی بهانه بود... آب را با لیوان تو میخواستم...
  19. Armin pak

    جمله های زیبا

    تشنگی بهانه بود... آب را با لیوان تو میخواستم...
بالا