یه سوتیه باحال
مادر بزرگم عمل داشت ما برده بودیمش بیمارستان پدر بزرگمم بود منتظر دکتر مادر جونم بودیم یه دفعه پدر بزرگم رفت سمت یه دکتر گفت اقای دکتر این دکتر خانی زاده مارو مسخره کرده پدر سگ معلوم نیس کجاس ما مریض داریم دکتر هم سرخ شده بود و هیچی نمیگفت یهو پرستاره اومد به دکتره گفت سلام دکتر...