نتایح جستجو

مرا تو دوست نداری؟ سوالم آسان است عزیز من چه کنم! روح من هراسان است به من امید بده.. گر دروغ هم باشد سراب چشمه مرا بهتر از بیابان است .................... از اشعار و حضورتون سپاسگذارم. امیدوارم ایراد هایی که در اشعار خودم بود رو ببخشید.. دیگه در بداهه سرایی پیش میاد. شبتون بخیر

خوش آنکه به شب حال دعایی دارد آه سحرش راه به جایی دارد از مرغ سحر شنیدم این نکته که گفت بیداری شب عجب صفایی دارد

تقصیر قهوه بود.. و تقدیر شوم تو تصمیم را برای تو فنجان گرفته بود

سالها همبازی مشتی عروسک بوده ایم در حصار کودکی همواره کوچک بوده ایم ذهنمان اندازه یک کوچهٌ بمبست بود گرچه در یک آسمان عمری چکاوک بوده ایم باوری در قلبمان جاری نبود آنروز ها ما فقط جسمی در ادراک مترسک بوده ایم معنی آئینه ها فهمیدنش آسان نبود وقتی از فهمیدنش یک عمر در شک بوده ایم در بزرگی...

زخمی به دستم دادی و آهسته رفتی یعنی شکستم دادی و آهسته رفتی دل را به دست تو امانت داده بودم یک بت پرستم دادی و آهسته رفتی

یک پرسش: او که بود؟ جواب: آشنا نبود دیروز این غریبه مگر با شما نبود؟ دیگر چه فرق میکند این مرد ناشناس یک عمر در کنار شما بود یا نبود؟ ما یک غریبه بیش نبودیم، بگذریم در بین این قبیله فقط جای ما نبود

اگر در خاک ایران ریشه دارم ولی زین خاک پر غم در فرارم وگر روزی بیایم باز، در پیش درفش کاویانی را برآرم...

من اگه بودم حتما اولی رو انتخاب میکردم.. چون دومی که معلومه زیادی عاشقه و از خود گذشتگی داره.. تجربه ثابت کرده اینجور خانوما باعث دردسر هستن.. ضمنا من به شخصه اگه یه نف رزیادی بهم ابراز علاقه کنه و برام هدیه بخره، ارزشش رو پیشم از دست میده و دیگه نمیتونم باهاش خوشحال باشم. زن باید یکم خودخواه...

پس بیچاره داداشا..!!! با این حساب که شما گفتی از همه داداشا سو استفاده میشه:cry:

منم یه آبجی دارم که الان آفلاینه.. حالا به جای اینکه اون بیاد بگه من میام میگم اسمش هست *ملینا* حالا اون باید بیاد بگه از بین داداشاش منو بیشتر دوست داره یا منو;) (البته خودش معتقده که دختر منه و منو بابایی صدا میکنه.. ولی چون زیاد سنم نمیخوره که بابییش باشم.. همون دادششم:redface:)

تو میگفتی که چشمانت مرا آتش مجسم کرد به رسمی آتشین امشب خودم را شعله خواهم کرد

چشمک بزن در آینه شاید غزل شود دستی که خوب وا شده باید بغل شود در آینه ببوس خودت را به جای من تا روی آینه پر لک عسل شود من چای تلخ هندی ام آرام نوش کن باشد که قند ، روی زبان تو حل شود! در آینه به قلب خودت قول داده ای باشد که دست های تو مرد عمل شود! واریز کن تمام خودت را به پلک من...

تا تو را دیدم ندادم دل به کس عاشقم کرذی به فریادم برس

روشن بودن چراغم الزاما به معنی حضورم توی باشگاه نیست کوچولو. من دارم مینویسم.. کامپیوتر هم واسه خودش روشنه.. هر 5دقیقه هم یه ریفرش میکنم ببینم جواب گرفتم یا نه.. اما واقعا همه این 10 ساعت رو آنلاین نبودم

یک اسم.. یادگار کسی که تو نیستی اسمی به اعتبار کسی که تو نیستی زندان، هزاروسیصد و پنجاه وهشت، مرد عکس شماره دار کسی که تو نیستی یک صندلی، کنار تو در پارک خالی است یک زن در انتظار کسی که تو نیستی تو مرده ای و آن که تورا سخت دوست داشت او رفته بر مزار کسی که تو نیستی نفرین...

روشن بودن چراغم الزاما به معنی حضورم توی باشگاه نیست کوچولو. من دارم مینویسم.. کامپیوتر هم واسه خودش روشنه.. هر 5دقیقه هم یه ریفرش میکنم ببینم جواب گرفتم یا نه.. اما واقعا همه این 10 ساعت رو آنلاین نبودم

آی دل دیدی که ماتت کرد و رفت؟ خنده ای بر خاطراتت کرد ورفت..

داسم! ولی ببخش.. علف را صدا زدم دست خودم نبود.. چنین نابجا زدم

تمام زندگی ام را نهاده ام یک سو فقط به فکر تو هستم، به فکر من هستی؟

تورا دیدم صدایت گریه میکرد دل درد آشنایت گریه میکرد