آنچه گفتی _گل من_ حرف دلت هست؟ که نیست
صبر کن! راست بگو.. باز دلت مست که نیست؟
حرف او را بپذیر _ این سخن قلبم بود _
قلب من با لب و با چشم تو همدست که نیست؟!
جاده حیله چشمت به کجا ختم شود؟
حسم اینبار یقین کرده که بن بست که نیست
ماندنِ با تو دلی شاد و جوان میخواهد
هرچه باشد دل زار من از این دست...