:cry:الان که دارم می نویسم اشکام داره گوله گوله می ریزه بدون اینکه دست خودم باشه.:cry:
یه دفعه دلم رفت تو صحن سقا خونه همون جا که گنبد طلاش قشنگ جلو چشماته که غروب آفتاب دم اذان مغرب عشا بشینی های های گریه کنی حرف نزنی فقط نگاهش کنی و دلت خودش همه حرفا رو بهش بگه.
السلام علیک یا علی ابن موسی...