نتایح جستجو

  1. (رها)

    فقط می روم سرکار وُ سر راه به رفتگر سلام می کنم برای راننده تاکسی لبخند می زنم وُ برای مَردم...

    فقط می روم سرکار وُ سر راه به رفتگر سلام می کنم برای راننده تاکسی لبخند می زنم وُ برای مَردم هزار تا اَدایِ خوب در می آورم تا نفهمند یکی دارد در خواب راه می رود یکی از رویایِ قشنگِ تو، هنوز برنگشته است! { هادی قنبرزاده }
  2. (رها)

    انگار مدتی است که احساس می کنم خاکستری تر از دو سه سال گذشته ام احساس می کنم که کمی دیر است دیگر...

    انگار مدتی است که احساس می کنم خاکستری تر از دو سه سال گذشته ام احساس می کنم که کمی دیر است دیگر نمی توانم هر وقت خواستم در بیست سالگی متولد شوم انگار فرصت برای حادثه از دست رفته است .. { قیصر امین پور }
  3. (رها)

    بوی رفتن می دهی ، در را باز می گذارم وقتی برو که گنجشک ها و ستاره ها خوابند ... { کیکاووس...

    بوی رفتن می دهی ، در را باز می گذارم وقتی برو که گنجشک ها و ستاره ها خوابند ... { کیکاووس یاکیده }
  4. (رها)

    گفتی از ماه آسمان دلت بگو گفتم برای اینکه از ماه تمام دلم بگویم بگذار دمی و درنگی ببینمت پرده...

    گفتی از ماه آسمان دلت بگو گفتم برای اینکه از ماه تمام دلم بگویم بگذار دمی و درنگی ببینمت پرده توری را کناری زد و من دیدمش ... همان ماه من بود که می خندید خندیدم و قلم برداشتم و به یادگار بر روی ستون سنگی نوشتم موسم اندوه که می رسد ماه را نگاه کنید … { مجتبی معظمی }
  5. (رها)

    [IMG]

    [IMG]
  6. (رها)

    7 بهمن تولد بهترین داداش دنیاست!!!!!!!!!Ahmad.Mahboubi

    تولد تولد تولدت مبارک.................... بهتون تبریک میگم ایشالا دویست سالگیتون رو همین جا جشن بگیرم البته هممون دیگه پیر شدیم.............
  7. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  8. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  9. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  10. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  11. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  12. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  13. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  14. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  15. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  16. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  17. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  18. (رها)

    قطار آمده از من دو چشم تر ببرد مرا به دورترین مقصد سفر ببرد قطار زندگی م بود و مرگ مقصد من و عشق...

    قطار آمده از من دو چشم تر ببرد مرا به دورترین مقصد سفر ببرد قطار زندگی م بود و مرگ مقصد من و عشق این وسط آمد فقط که سر ببرد .. مرا پیاده کند بین راه خوشبختی برای مادرم از غربتم خبر ببرد ! چقدر حس بدی دارد اینکه در قفسی کسی برای پرنده دو مشت پر ببرد .. بمیر زندگی م ! بر اساس « اصل بقا » قرار...
  19. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

  20. (رها)

    معماری با مصالحی از جنس دل

    وقت افتادن اگر حق انتخاب با من بود از بلندای برج شاید هم کمی بالاتر کنار ابرها انتخابم بود ، نه از چشم سیاه تو ... { بهمن فاطمی }
بالا