نتایح جستجو

  1. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    تو مثل لاله ی پیش از طلوع دانه ها که سر به صخره گذارند ، غریبی و پاکی . تو را ز وحشت طوفان به سینه می فشردم . عجب سعادت غمناکی ! منوچهر آتشی (نیمای جنوب)
  2. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    به چه مانند کنم؟ به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟ به دل تیره شب؟ به یکی هاله دود؟ یا به یک ابرسیاه که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه؟ به نوازشگر جانها که غم از یاد برد؟ یا به لطفی که نهد گرم نوازی در سیم؟ یا بدان شعله شمعی که بلرزد ز نسیم؟ به چه مانند کنم حالت چشمان تو را؟ به یکی نغمه...
  3. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    شبیه باد همیشه غریب و بی وطن است چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است کتاب قصه پر از شرح بی وفایی اوست اگرچه او همه ی عمر فکر ما شدن است چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟ که او حکایت یک روح در هزار تَن است قرار نیست معمای ساده ای باشد: کمی شبیه شما و کمی شبیه من است کسی که کار جهان لنگ می زند بی...
  4. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آدمها باعث میشن ..... از یه سری رفتارهای قشنگت دست بکشی از داشتن یه سری رفتارهایقشنگ ناراحت باشی با یه سری از احساسات قشنگت بجنگی از یه سری از فکرهای قشنگت پشیمون بشی... آدمها باعث میشن که خودتو مجبور کنی دنبال حس های قشنگ نری اونقدر از حس های قشنگت ناراحت بشی که بخوای نباشن که از بین ببریشون...
  5. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دوس دارم . . . دوس دارم از تو بشنوم هر آنجه را كه ديگري نشنيد دوس دارم احساست كنم هر آنچه را كه ديگري حس نكرد دوس دارم . . . اما مجال نمي دهي دوس دارم با تو باشم هر لحظه كه ديگري مي خواست و نتوانست دوس دارم . . . اما امان از فاصله ها اي كاش . . . اي كاش احساسم را مي فهميدي حتي براي لحظه...
  6. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    هزار سال پیش از آنکه جاده را رفتن آموخته باشند دلتنگِ تو بودم، انگار هزار سال منتظر بودم بیایی پشت پنجرۀ اتوبوس برایم دست تکان بدهی، تا این شعر را برایت بنویسم.
  7. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دلتنگی نام دیگر این روزهاست وقتی از این همه رهگذر یکی تو نیستی!
  8. E

    سلام مسعود جام مرسی خیلی خوشحالم کردی

    سلام مسعود جام مرسی خیلی خوشحالم کردی
  9. E

    سلام مرسی عزیزم خیلی خوشحالم خیلی خیلی دوستت دارم

    سلام مرسی عزیزم خیلی خوشحالم خیلی خیلی دوستت دارم
  10. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    همیشه باهام حرف بزن حتی وقتی از دستم ناراحتی بذار بفهمم مشکل کجاست هیچ وقت پشتت رو بهم نکن باهام قهر نکن با من حرف بزن بگو ، واضح بگو بگو از دستت ناراحتم بگو ازت دلگیرم فقط بگو ،حرف بزن باور کن حرف زدن بهترین راهه
  11. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    از با تو بودن دلم برایم عادتی سخت که بی تو بودن را باور ندارم
  12. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    اين اشکهايم ، دلتنگي هايم ، غصه هايم فداي آن عشق پاکت !
  13. E

    عشق مثل آزادی است

    عشق زیباست زیباتر از همه چی
  14. E

    ღ♥ღ هی فلانی دو سه خطی بنویسღ♥ღ

    دوباره عود میکند عفونتِ لذیذِ خاطراتِ تو! کرخت میشوم بغض میکنم سست میشوم. گول میزنم خودم را که لیاقت مرا نداشت...!
  15. E

    زمزمه های عاشقانه

    هرکس جای من بود ، می بُرید اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . . .
  16. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    کاش يک لحظه به جايم بودي تا بداني که چه دردي دارد وقتي به اندازه سنگيني يک کوه دلت غمگين است...!!!
  17. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    باران که مي بارد به تو فکر مي کنم يادِ ديدار نخست يادِ چشمانِ تو وُ لرزش دستانِ خودم باران، ياد توست از وقت رفتنت مدام مي بارد مي بارد مي بارد و مي بارد...
  18. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    ڪم توقع شده ام نـﮧ آغوشت را میخواهم نـﮧ یڪ بوسـﮧ نـﮧ دیگر بودنت را (!) همیـטּ ڪﮧ بیایـے از ڪنارمـ رد شوے ڪافیست . . . آرامش مـے رِساند حتـے اصطـڪاڪ سایـﮧ هایِماטּ (!!!)
  19. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    چقدر دوست دارم با خیال راحت … یک نفس عمیق بکشم … نفسی که پر باشد … از بوی آرامش وجود تو ….
  20. E

    معماری با مصالحی از جنس دل

    تنهاترین تنها منم سرگشته و رسوا منم عشق تو خوابی بود و بس نقش سرابی بود و بس این آمدن این رفتنت رنج و عذابی بود و بس
بالا