اينا كه قصد فرار ندارن فقط شوخي ميكنن:D يه خاطره خوش از فرار دارم كه رو ديوار مدرسه ما سيم خاردار بود موقه فرار كه "نه يه بار " به دوستم كمك كردم زود پريد ناظم ديد كه ما فرار ميكنيم منم دستو پامو گم كردم گير كردم به سيم خاردار رو ديوار بعدش ناظم اومد خودش كمكم كرد از لاي اون سيم خاردارها رد...