نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  2. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  3. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  4. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  5. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  6. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  7. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  8. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  9. hamedinia_m51

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    ممنون من خوبم ، دیدم هستین گفتم عرض ادبی کرده باشم ...
  10. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  11. hamedinia_m51

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    سلام افسون خانم خوب هستین ؟
  12. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    ... شعله زد عشق و من از نو ، نو شدم پر شدم از عشق تو مملو شدم شوق شیدایی مرا از من گرفت من به خود برگشتم از تو تو شدم ... (ايرج جنتي عطائي )
  13. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    احساس ميكنم دل من مانده پيش تو دل نه وجود كامل من مانده پيش تو هرگز خيالم از تو به گامي نگشته دور اري! دلم، دلم، دلِ من، مانده پيش تو...
  14. hamedinia_m51

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی تکرار من در من مگر از من چه می ماند غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی غیر از غباری در لباس تن چه می ماند از روزهای دیر بی فردا چه می آید از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند از من اگر...
  15. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    با تو اين تن شکسته داره کم کم جون ميگيره آخرين ذرات موندن توی رگهام نمیمیره با تو انگار تو بهشتم با تو پرسعادتم من ديگه از مرگ نميترسم عاشق شهامتم من اگه رو حصير بشينم اگه هيچ نداشته باشم با تو من مالک دنيام با تو در نهايتم من با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من ديگه از مرگ نميترسم عاشق...
  16. hamedinia_m51

    در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها...

    در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها شعری برای خشکیدن گلهای عشق در مزرعه دوست داشتنها قطره اشکی به یاد همه بودن ها ...
  17. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    لحظه ها رو با تو بودن، در نگاه تو شکفتن حس عشقو در تو دیدن، مثل رویای تو خوابه با تو رفتن با تو موندن، مثل قصه تو رو خوندن تا همیشه تو رو خواستن، مثل تشنگیه آبه اگه چشمهات منو می خواست، تو نگاه تو می مردم اگه دستهات مال من بود، جون به دستهات می سپردم اگه اسممو می خوندی، دیگه از یاد نمی بردم...
  18. hamedinia_m51

    كوي دوست

    امشب به قصه دل من گوش ميكني فردا مرا چو قصه فراموش ميكني اين دٌر هميشه در صدف روزگار نيست ميگويمت ولي تو كجا گوش ميكني ! دستم نميرسد كه در آغوش گيرمت اي ماه با كه دست در آغوش مي كني؟ در ساغر تو چيست كه با جرعه نخست هشيار و مست را همه مدهوش ميكني گر گوش ميكني سخني خوش بگويمت بهتر ز گوهري...
  19. hamedinia_m51

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    آخرین طبیب تو آخرین طبیبی که لحظه های آخر به داد من رسیدی تو نوری از خدائی که پیغام خدا را به گوش من رساندی به روح من دمیدی زیباترین بهاری پایان انتظاری برای منه تنها تو یک حریم امنی تو بهترین دوائی برا ی خستگیهام من کوله بار عشقو تا پای جان کشیدم در زیر سایه های خوش باوری خزیدم اما یه قلب...
  20. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    درشكه اي ميخواهم سياه كه بيايد باد تو را ببرد يا نه نه ياد تو باشد مرا با خود ببرد!
بالا