بچه ها خدایی خیلی اسپم میکنین! الکی تعداد صفخات میره بالا!
یه سوتی هم من تعریف کنم
استاد راهنمای من خیلی باحاله، سوتیاشو بنویسم یه کتاب میشه.
یه بار سرکلاس محیط پیوسته، هی میگفت که بچه ها من حالم خوب نیست، سرگیجه دارم، نمیدونم چمه، داشت کلاسو تعطیل میکرد که بره ، عینکشو خواست دربیاره دید که یکی...