نتایح جستجو

  1. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    فکر کنم درست شده حالا شیرین بود لعلش؟ بلی، بوسی تو او را؟ کی توان در حسرتش چون می کنی؟ جان می کنم چون کوهکن
  2. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نسوزد خویش را یکبارگی کی تواند رست از غم خوارگی
  3. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    مستیم و خرابیم در این کنج خرابات سر در قدم مرشد فرزانه نهادیم
  4. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی شرمنده بخاطر اسپم :(
  5. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    شب و روزم چو برگ از شاخه افتاد سپیده سر زد از موی سیاهم
  6. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    دوست چهل بامداد در گل ما داشت دست تا چو گل از دست دوست دست به دست آمدیم
  7. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    موی سپید را فلکم رایگان نداد این رشته را به نقد جوانی خریده ام
  8. behnaz_arch

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    هر شب حلول مهتاب را پشت پرده اتاقم جشن می گیرم (یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول....) روزی دیگر آمد و بی تو گذشت شاید فردا ... شاید فردا بازگردی ؟! شعر به حساب نمی یاد . به قول دوستان، دلنوشته ای از من :smile:
  9. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب
  10. behnaz_arch

    تک بیت ترکی زیبا

    طالعیمه سن باخ دوشونجه لریم یاساق دویقولاریم یاساق گئچمیشدن سوز آچماغیم یاساق آنا و بابامدان سوز ائتمه گیم یاساق گله جه گیم دن دانیشماغیم یاساق ... دیل آچیب دانیشدیغیم دیلده دانیشماغیم دا یاساق ایمیش یاساق تا اونجایی که یادم بود نوشتم شرمنده اگه غلط داشتم
  11. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
  12. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    فکر کنم دیر نوشتم
  13. behnaz_arch

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    طبیبم گفت درمای ندارد درد مهجوری غلط می گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
  14. behnaz_arch

    تک بیت ترکی زیبا

    یارانمیشدیم بویوک عشقلر اوچون منه بویوک نفرتلری وردیلر سانمیشدیم کی، اورگینده شاعرین یا بیر قطره سوگی یا دریالارجا کدر گرک ... بیر قطره نی چوخ گوردولر قیسمت منه دریا دوشدو
  15. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    در مدرسه تحصیل محبت نتوان کرد این مسئله علمی است که آموختنی نیست
  16. behnaz_arch

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    ........ من هم می میمیرم اما در خیابانی شلوغ در برابر بی تفاوتی چشمهای تماشا زیر چرخهای بیرحم ماشین ماشین یک پزشک عصبانی وقتی از بیمارستان دولتی بر می گردد پس دو روز بعد در ستون تسلیت روزنامه زیر یک عکس 4*6 خواهند نوشت ای آنکه رفته ای ...
  17. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    دانی از زندگی چه می خواهم من تو باشم، تو ، پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو، بار دیگر تو
  18. behnaz_arch

    مشاعرۀ سنّتی

    بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش حال پریشان دل کرد طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
بالا