نتایح جستجو

  1. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    بندگی راستین خدا ... بندگی راستین خدا ... جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از...
  2. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    مسیر‏ مسیر‏ روزی مورچه ای دانه درشتی برداشته بود و در بیابان می رفت. از او پرسیدند:کجا می روی؟ گفت: می خواهم این دانه را برای دوستم که در شهری دیگر زندگی می کند ببرم. گفتند:واقعا که مسخره ای!تو اگر هزار سال هم عمر کنی نمی توانی این همه راه را پشت سر بگذاری و از کوهستانها بگذری تا به او برسی...
  3. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    مصاحبه شغلی مصاحبه شغلی در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شركتی، مدیر منابع انسانی شركت از مهندس جوان صفر كیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟» مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینكه چه مزایایی داده شود.» مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما...
  4. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    سه داستان از چرچیل سه داستان از چرچیل ميگن يه روز چرچيل داشته از يه کوچه باريکي که فقط امکان عبور يه نفر رو داشته… رد مي شده… که از روبرو يکي از رقباي سياسي زخم خورده اش مي رسه… بعد از اينکه کمي تو چشم هم نگاه مي کنن… رقيبه مي گه من هيچوقت خودم رو کج نمي کنم تا يه آدم احمق از کنار من عبور کنه…...
  5. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    خانم ماشین شناس !!!!! خانم ماشین شناس !!!!! چند روز پيش براي تعمیر ماشينم به مکانيکي رفته بودم که دختر خانومي 27-26 ساله وارد شد و به مکانیک گفت : ببخشيد آقا ... يه 710 ميخواستم ميشه لطف کنين بدين؟؟ مکانيک گفت : 710 تا چي؟؟ دختر خانوم گفت : 710 ماشين من گم شده ... اگه ميشه يه دونه بدين...
  6. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    کی نوبت من میشه ؟ کی نوبت من میشه ؟ یه روز یه جوونی سرش رو می چسبونه به شیشه آرایشگاه و از آرایشگر می پرسه چقدر طول می کشه تا نوبت من بشه؟ آرایشگر یه نگاهی به مغازه اش می اندازه و جواب میده : حدود 2 ساعت دیگه و جوون میره. چند روز بعد دوباره جوونه میاد و سرش رو می چسبونه به شیشه و میپرسه چقدر...
  7. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    علی کوچولو ... علی کوچولو ... مامان خسته از سر كار مياد خونه و علي كوچولو ميپره جلو ميگه سلام مامان مامان-سلام پسرم علي كوچولو-مامان امروز بابا با خاله سهيلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روي خودشون قفل كردن و.... مامان-خيلي خوب عزيزم هيچي ديگه نميخواد بگي، امشب سر ميز شام وقتي ازت...
  8. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    بی نهایت زیبا بود ، عاشق خوش قلبی دخترکم ، کاش ...
  9. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    سر پیری و معرکه گیری !!! سر پیری و معرکه گیری !!! یک مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده: هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟... دکتر...
  10. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    نگرش متفاوت نگرش متفاوت انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. » استفان كاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است كه می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه...
  11. کوروش هخامنشی

    ممنون دوست خوبم

    ممنون دوست خوبم
  12. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    فرق مدیر با نظافت چی ... فرق مدیر با نظافت چی ... پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود...
  13. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    تور پيرزنان ... تور پيرزنان ... تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفريحى بودند. پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد و يک مشت بادام به او تعارف کرد. راننده تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام نزد راننده آمد و بادام‌ها را به او تعارف کرد...
  14. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    دزد جوانمردی !!! دزد جوانمردی !!! اسب سواری، مرد چلاق و افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست. مرد سوار دلش به حال او سوخت. از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند. مرد چلاق وقتی بر اسب سوار شد، دهنه ی اسب را کشید و گفت : ... اسب را بردم ، و با...
  15. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    خیانت و خدمت ... خیانت و خدمت ... جک و دوستش باب تصميم مي گيرند برای تعطيلات به اسکي برند. با همديگه رخت و خوراک و چيزهای ديگرشان را بار ماشين جک مي کنند و به سوی پيست اسکي راه مي افتند پس از دو سه ساعت رانندگي ، توفان و برف و بوران شديدی جاده...
  16. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    مزدای قرمز ... مزدای قرمز ... مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد. خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت. این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد،...
  17. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    فقط انتخاب کنید ... فقط انتخاب کنید ... امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود برای صرف غذا به رستورانی رفت . او که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود . اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد...
  18. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    رشد کن ، هر اندازه که می توانی ... رشد کن ، هر اندازه که می توانی ... روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم . شغلم را........دوستانم را.........زندگی ام را ! به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم . به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری ؟ و جواب او مرا...
  19. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    هفت خط ... هفت خط ... ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند ومکار از اصطلاح "آدم هفت خط" استفاده کنیم! اما چرا؟ روایتی درمورد ریشۀ تاریخی اصطلاح "هفت خط" وجود دارد. این روایت بر می گردد به آئین شرابخواری در حضور پادشاه در دوران ساسانیان. در آن زمان پیمانه های ظریف و...
  20. کوروش هخامنشی

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    چاله و بیمارستان ... چاله و بیمارستان ... چاله ای دریکی ازخیابانهای شهر وجود داشت و مردم از وجود این چاله گله داشتند زیرابدلیل تاریکی خیابان بعضی وقتا آدمهای اون محل توی اون چاله می افتادند و به شدت زخمی می شدند. بنابراین همگی تصمیم گرفتند روبروی فرمانداری شهرجمع شوند و اعتراض خودشان روبگن...
بالا