نتایح جستجو

  1. ataata117

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/601079

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/601079
  2. ataata117

    [آثار هنری ataata117 ] - خوشنویسی و طراحی

    سلام.....گریه ی یه بچه ی خوشمل تپلی.....:biggrin: اینم یه طراحی دیگه.....;) نطر یادتون نره.....ممنونم.:gol:
  3. ataata117

    به آخر خط رسیده بودم باید بهش ثابت میکردم که دوستش دارم خیلی عصبانی بود.گفت: اگه...

    به آخر خط رسیده بودم باید بهش ثابت میکردم که دوستش دارم خیلی عصبانی بود.گفت: اگه دوسم داری ثابت کن! گفتم: چجوری؟ تیغ رو برداشت و گفت رگتو بزن! گفتم مرگ و زندگی دست خداست گفت پس دوسم نداری تیغو برداشتم و رگمو زدم وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم زیر...
  4. ataata117

    خدایا خدایا دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم از آدم هایت...

    خدایا خدایا دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم از آدم هایت نمیگذرم از دل سنگشان از جنبه نداشتنشان از همه خوبی هایی که دلشان را زد خدایا از خودم هم نمیگذرم حق من این همه مهربان بودن واحساس داشتن نبود حق من این همه تنهایی نبود خدایا من با...
  5. ataata117

    روزی می رسد که درخیال خود جای خالی ام را حس کنی در دلت با بغض بگویی: کاش اینجا بود...

    روزی می رسد که درخیال خود جای خالی ام را حس کنی در دلت با بغض بگویی: کاش اینجا بود اما من دیگر به خوابت هم نمی آیم. [IMG]
  6. ataata117

    خدایا باهات قهرم... کی گفته همیشه باهامی؟ مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟...

    خدایا باهات قهرم... کی گفته همیشه باهامی؟ مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟ مگه میشه هر چیو که دوست دارم ازم بگیری؟ مگه میشه... که چی؟ که خداییتو ثابت کنی؟ این روزا شیطونو بیشتر از تو حس میکنم!7! پس کجایی؟ مگه میشه حواست به بقیه باشه جز من؟ مگه میشه هر...
  7. ataata117

    به خـــــــدا گفتم: خـــــــــــــدایا تو که میدونستی تنهام میزاره پس چرا بهم نگفتی؟...

    به خـــــــدا گفتم: خـــــــــــــدایا تو که میدونستی تنهام میزاره پس چرا بهم نگفتی؟ خــــــــــــــــــــــــــــــدا گفت: اونجوری که اون میگفت دوست دارم من هم باورم شد...!!! [IMG]
  8. ataata117

    [IMG]

    [IMG]
  9. ataata117

    در من گرگی است خسته از نبردهای پی در پی... گوشه*ی غاری تنها نشسته است و .... زخم هایش را می...

    در من گرگی است خسته از نبردهای پی در پی... گوشه*ی غاری تنها نشسته است و .... زخم هایش را می لیسد .... [IMG]
  10. ataata117

    [IMG]

    [IMG]
  11. ataata117

    گرگ ها هــرگـز گــریـه نمیکـننـد . . . اما وقـتی زخمی مـیـشـوند بر فراز بـلند ترین کوه ها...

    گرگ ها هــرگـز گــریـه نمیکـننـد . . . اما وقـتی زخمی مـیـشـوند بر فراز بـلند ترین کوه ها میروند و درد نــــاک ترین زوزه ها را می کـشند . . . امشب حالم گرگـــــــــــــــــــــی ست !. [IMG]
  12. ataata117

    یاد داری چه شبی بود ؟ باد گرم نفس من ساقه ی بازوی شفاف ترا می آزرد ؟ و اندکی آنسوتر جوی اندام...

    یاد داری چه شبی بود ؟ باد گرم نفس من ساقه ی بازوی شفاف ترا می آزرد ؟ و اندکی آنسوتر جوی اندام تو در کوچه ی تاریک ماهی چشم مرا می برد ؟ یاد داری چه شبی بود ؟ غرق آن بستر شبنم زده پشت بام هوش بسپرده به رویای کبوتر های بقعه ی دور خیره در آبی ژرف بی درد ؟ و آن طرف دور از ما در حاشیه ی جنگل شب یاد...
  13. ataata117

    ...اسب سفید وحشی ! مشکن مرا چنین بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش آتش مزن به ریشه ی خشم سیاه من...

    ...اسب سفید وحشی ! مشکن مرا چنین بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش آتش مزن به ریشه ی خشم سیاه من بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش گرگ غرور گرسنه ی من اسب سفید وحشی دشمن کشیده خنجر مسموم نیشخند دشمن نهفته کینه به پیمان آشتی آلوده زهر با شکر بوسه های مهر دشمن کمان گرفته به پیکان سکه ها اسب...
  14. ataata117

    با حوانه ها نوید زندگی است زندگی شکفتن جوانه هاست هر بهار از نثار ابرهای مهربان ساقه ها پر از...

    با حوانه ها نوید زندگی است زندگی شکفتن جوانه هاست هر بهار از نثار ابرهای مهربان ساقه ها پر از جوانه میشود هر جوانه ای شکوفه میکند شاخه چلچراغ می شود هر درخت پر شکوفه باغ کودکی که تازه دیده باز میکند یک جوانه است گونه های خوشتر از شکوفه اش چلچراغ تابناک خانه است خنده اش بهار پر ترانه است چون...
  15. ataata117

    نمی دانی چه شبهایی سحر کردم بی آنکه یکدم مهربان باشند با هم پلکهای من در خلوت خواب گوارایی و آن...

    نمی دانی چه شبهایی سحر کردم بی آنکه یکدم مهربان باشند با هم پلکهای من در خلوت خواب گوارایی و آن گاهگه شبها که خوابم برد هرگز نشد کاید بسویم هاله ای یا نیمتاجی گل از روشنا گلگشت رؤیایی در خوابهای من این آبهای اهلی وحشت تا چشم بیند کاروان هول و هذیان ست این کیست ؟ گرگی محتضر ، زخمیش بر گردن...
  16. ataata117

    روزنه ای از امید ، گرم و گرامی روشنی افکنده باز بر دل سردم دایم از آن لذتی که خواهم آمد مستم و...

    روزنه ای از امید ، گرم و گرامی روشنی افکنده باز بر دل سردم دایم از آن لذتی که خواهم آمد مستم و با سرنوشت بد به نبردم تا بردم گاهگاه وسوسه با خویش کای دله دل ! چشم ازین گناه فرو پوش یاد گناهان دلپذیر گذشته بانگ برآرد که : آی شیطان ! خاموش وسوسه ی تو به در دلم نکند راه توبه کند ، آنکه او گنه...
  17. ataata117

    نه چراغ چشم گرگی پیر نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه مانده دشت بیکران خلوت و خاموش زیر...

    نه چراغ چشم گرگی پیر نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه مانده دشت بیکران خلوت و خاموش زیر بارانی که ساعتهاست می بارد در شب دیوانه ی غمگین که چو دشت او هم دل افسرده ای دارد در شب دیوانه ی غمگین مانده دشت بیکران در زیر باران ، آهن ، ساعتهاست همچنان می بارد این ابر سیاه ساکت دلگیر نه صدای پای...
  18. ataata117

    تو از کدام بیابان تشنه می آیی ای باد که بوی هیچ گلی با تو نیست نه زوزه ی کشیده ی گرگ گری نه...

    تو از کدام بیابان تشنه می آیی ای باد که بوی هیچ گلی با تو نیست نه زوزه ی کشیده ی گرگ گری نه آشیان خراب چکاوکی نه برگ خرمایی تو از کدام بیابان می آیی ؟ پرندگان غریبی از این کرانه می گذرند پرندگان غریبی که نام هیچ کدام به ذهن سبز گز پیر ده نمی گذرد
  19. ataata117

    تنها گرگی به دندان بگیرد شرف دارد به اینکه سگ های زیادی بو بکشند قلب تو را...

    تنها گرگی به دندان بگیرد شرف دارد به اینکه سگ های زیادی بو بکشند قلب تو را...
بالا