درد من تنهایی یک لحظه نیست
یا که ماندن در کنار جاده بی انتها
درد من درد دل وتنهایی است
درد آن رسوای شهر خالی است
درد آن جسمی که از صبح تا غروب
در پی یک لقمه ی نان می دوید
انتهای روز دستش خالی است
درد ظلمت سخت نیست
درد غربت درد نیست
درد آن است که تو شرمنده طفلت شوی
درد من این است باور می...