نتایح جستجو

  1. s_ghazal

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    چرا ؟ چرا ؟ داشتم فراموشت ميکردم اما باز دوباره ديدمت تو غمها غوطه ور شدم چرا ؟ داشتم فراموشت ميکردم اما تا صدات رسيد به گوش من شکستم بي صدا چرا ؟ داشتي ميرفتي از خيال من , خزوني بود بهار من ديدم تورو خزونم جون گرفت اين قلب سرد و ساکتم دوباره با نگاه گرم و بي ريا و عاشقت زبون گرفت
  2. s_ghazal

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    عشق عشق عــشــق مثل آب ميمونه كـه ميتـوني توي دستت قايمــش كني آخرش يه روز دستت رو باز مي كني ميبيني نيست قطره قطره چكيده بي آنكه بفهمي اما دستت پر از خاطره است.
  3. s_ghazal

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    راز ماندن راز ماندن كوه پرسيد ز رود؛زير اين سقف كبودراز ماندن در چيست؟گفت:در رفتن من.كوه پرسيد:ومن؟گفت:در ماندن تو.بلبلي گفت:ومن؟خنده اي كرد و گفت:در غزلخواني تو.آه از آن آبادي؛كه در آن كوه رَوَد،رود مرداب شود،و در آن بلبل سر گشته سرش را به گريبان ببرد؛و نخواند ديگرمن و تو بلبل و كوه روديم؛راز...
  4. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    جملات كوتاه ولی عمیق جملات كوتاه ولی عمیق • آنچه جذاب استسهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است • وقتی توبیخ را باتمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر می كنند، نه رفتار وعملكرد شما • سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را ازبین می...
  5. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    قصه عشق قصه عشق روزي روزگاري در جزيره اي زيبا تمام حواس زندگي مي كردند شادي ، غـــم ، غرور ، عشق و... روزي خبر رسيد كه به زودي جزيره به زير آب خواهد رفت پس همه ساكـنــيــن جزيره قايقهايشان را مرمت نموده و جزيره را ترك كردند اما عشق مايل بـــــود تا آخرين لحظه باقي بماند چرا كه او عاشق جزيره...
  6. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    مشکلات جهان و شما از دیدگاهی دیگر مشکلات جهان و شما از دیدگاهی دیگر داستانی کوتاه ولی جالب پدری در برگشت ازسر کار ، دختر 3 ساله خود را از مهد کودک به خانه آورده بود. پس از در آوردن لباس کار پدر شروع به روزنامه خواندن کرد و دختر بچه شروع به سوال پرسیدن دختر کوچولو: بابا آسمون چه رنگیه؟ پدر...
  7. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    و این یكی و این یكی پیرمردی در ساحل دریا در حال قدم زدن بود. به قسمتی از ساحل رسید كه هزاران ستاره دریایی به خاطر جزر و مد در آنجا گرفتار شده بودند و دختركی را دید كه ستاره های دریایی را می گرفت و یكی یكی آنها را به دریا می انداخت. پیرمرد به دخترك گفت: دختر كوچولوی احمق ، تو كه نمی توانی همه...
  8. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    معنای فقر معنای فقر روزی پدریک خانواده ی بسیار مرفه به قصد نشان دادن فقر مردم و فهماندن معنای تهیدستی به فرزندش,سفری را ترتیب داد . آنها چند شبانه روز را درمزرعه ای که متعلق به یک خانواده بسیار فقیر بود,گذراندند . در بازگشت پدر از پسرش پرسید:"خوب,چه طور بود؟" پسر گفت:"پدر جان,فوق العاده...
  9. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    انعام انعام در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. - پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ - خدمتکار گفت: ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد...
  10. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    یکی از بستگان خدا یکی از بستگان خدا شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد. در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ،...
  11. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    تلاش تلاش شخصی سر كلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسأله را كه روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت كرد و با این «باور» كه استاد آن را به عنوان تكلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل كردن آن‌ها فكر كرد. هیچ یك را نتوانست حل كند. اما طی هفته دست...
  12. s_ghazal

    بهترين کتابي‌ که به تازگي خوانده‌ايد؟

    ... ... توانگران چگونه مي انديشند :gol: اثر چارلز آلبرت پويسات ترجمه محمد رضا آل ياسين زندگي نامه هوندا توماس واتسون والت ديسني هيلتون ري كراك هنري فورد
  13. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    قاشق های دسته بلند زندگی قاشق های دسته بلند زندگی یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که...
  14. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    شتر دیدی ، ندیدی شتر دیدی ، ندیدی شتر دیدی ، ندیدیمردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست ؟‌پسر گفت من شتری...
  15. s_ghazal

    پرورش بره به صورت مصنوعي

    پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر مقدمه فاکتورهای مهم پرورش گوسفند یکی قیمت بره در بازار و دیگری تعداد بره های از شیر گرفته شده به ازای هر راس گوسفند در سال می باشد.با انجام فعالیت های اصلاحی و سلکسیون ، گوسفندانی با دوقلوزایی ومیزلن بره زایی بالا حاصل شده اند که علاوه بر...
  16. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    دانه های جادویی خردل دانه های جادویی خردل داستان قدیمی وجود دارد درباره زنی كه تنها پسرش را از دست داد، در غم و اندوه پیش مرد مقدسی رفت و گفت: "چه دعایی، چه افسون جادویی داری كه پسرم را به زندگی بازگرداند؟" مرد مقدس به جای آنكه او را از خود براند و یا برایش دلیل آورد، به او گفت: "برای من دانه...
  17. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    ... ... نه از خودت تعریف کن و نه بدگویی. اگر از خودت تعریف کنی قبول نمی‌کنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت. (کنفوسیوس)</SPAN>
  18. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی ایننیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامیدنشو چرا که آرام جان دیگری در راه است:gol:
  19. s_ghazal

    دلم خیلی گرفته ...

    SALAM SALAM اگر سکوت این گستره بی ستاره مجالی دهد می خواهم بگویم : سلام! اگر دلواپسی آن همه ترانه بی تعبیر مهلتی دهد می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم! از کوچه های بی چراغ! از این حصار هر ور دیوار! از این ترانه تار...
  20. s_ghazal

    دلم خیلی گرفته ...

    گذشته در چشمانم مانده است عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز هم دوستت دارم.
بالا