نتایح جستجو

  1. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    ... ... انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه می‌گذرد،این والاترین راه است. راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است. و راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است. ((کنفسیوس ))
  2. s_ghazal

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    ... ... در شگفتم از مردمی كه خود در زنجیر اسارت و ستم به سر می برند ، اما بر حسینی می گریند كه آزادانه زیست و آزادانه مرد...! دكتر شریعتی
  3. s_ghazal

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    :gol:با همه چیز در آمیز و با هیچ آمیخته نشو. در انزوا پاك ماندن نه سخت است و نه با ارزش!
  4. s_ghazal

    تا حالا شده دلتون بگیره؟ان موقع چه کار کردید؟

    نگارا که بی وفای نکنیداز عاشقه دل خسته جدایی نکنیدیا که مانید تا اخره عمریا که از اول آشنایی نکنی
  5. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    :gol: روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار...
  6. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    شيطان شيطان شیطان دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌دادند و بیشتر می‌خواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای...
  7. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    بيسكويت بيسكويت بیسکویت زنی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید. او برروی یک صندلی دسته‌دار نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد... در کنار او یک بسته بیسکویت بود و مردی...
  8. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پاره آجر پاره آجر :gol::gol::gol: روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان كم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارك شده در كنار خیابان یك پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب كرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد كرد . مرد پایش را روی ترمز گذاشت و...
  9. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    دانه ای که سپیدار بود دانه ای که سپیدار بود :gol: دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه ی کوچک بود. دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه. گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت. گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ ها می انداخت و گاهی...
  10. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    راز زندگي راز زندگي :gol:در افسانه ها آمده ، روزی كه خداوند جهان را آفرید ، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فرا خواند و از آنها خواست تا برای پنهان كردن راز زندگی پیشنهاد بدهند. یكی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا ، آن را در زیر زمین مدفون كن. فرشته دیگری گفت: آن را در زیر دریاها قرار بده. و...
  11. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    سكه سكه ك سنت پسر كوچكی، روزی هنگام راه رفتن در خیابان، سكه ای یك سنتی پیدا كرد. او از پیدا كردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد كه او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به سمت پایین بگیرد و در جستجوی سكه های بیشتر باشد. او در مدت زندگیش، ۲۹۶ سكه ۱ سنتی،...
  12. s_ghazal

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    هديه هديه :gol:در شهری دور افتاده ، خانواده فقیری زندگی می كردند . پدر خانواده از اینكه دختر 5 ساله شان مقداری پول برای خرید كاغذ كادوی طلایی رنگ مصرف كرده بود ، ناراحت بود . چون همان قدر پول هم به سختی به دست می آمد. دخترك با كاغذ كادو یك جعبه را بسته بندی كرده و آن را زیر درخت كریسمس گذاشته...
  13. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    تو تو :gol:تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم. تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم. برای خاطر عطر نان گرم وبرفی که اب میشود وبرای خاطرنخستین گناه. تو را به خاطر دوست داشتن دوست میدارم. تورا به جای همه کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم. خداوندروز اول...
  14. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    :gol:مرا در حضور تو راهی نبود تمنای من جز نگاهی نبود برای دل این کفتر بی پناه بجز دستهایت پناهی نبود شب از خویش قصد سفر داشتم سر راهمان – آه – ماهی نبود اگر چه غریبانه می سوختیم ولی فرصت سوز و آهی نبود برای زلالی دلهایمان بجز اشکهامان نبود دلت را شکستند و ایینه گفت که سنگین تر از این...
  15. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    سلام سلام سلام بانوی روشنایی و لبخند ... چرا سکوت کرده ای !!.... چرا به من نمی گویی که خواب کدامین ستاره را می بینی !.... من از دور ترین ستاره شب با تو سخن می گویم ... از دورترین وازه ...از عشق .. از عشق .... سلام.... گاهی که دلت گرفت ... شبه شدی به من در ان شب تاریک ... به اسمان نگاه کن...
  16. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    + = - + = - to+eshgh=zendegi zendgi+to=aramsh man - to=divangi eshgh+divangi=to zendegi-to=marg
  17. s_ghazal

    آموخته ام که..........

    ياد گرفته ام كه ... ياد گرفته ام كه ... هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
  18. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    خبرت خبرت خبرت خرابتر كرد جراحت جدايي چو خيال آب روشن كه به تشنگان نمايي بشدي و دل ببردي و بدست غم سپردي شب و روز در خيالي و ندانمت كجايي تو جفا بكردي و نه من نمي توانم كه جفا كنم و ليكن نه تو لايق جفايي چه غمت اگر تحمل نكنند زير دستان تو هر آن جفا كه خواهي بكني كه پادشاهي من از آن گذشتم اي...
  19. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    تنها تنها تو که تنها نمی مونی من تنها رو دعا کن خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن
  20. s_ghazal

    جملات عاشقانه

    ..:: منتظر نباش! ::.. ..:: منتظر نباش! ::.. منتظر نباش كه شبی بشنوی ، از این دلبستگی های ساده دل بریده ام ! كه عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم ! یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام كردم ! توقعی از تو ندارم ! اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان ! هر جور راحتی ! باران...
بالا