حسب حالی ننوشتیَ وشد ايَامی چند
محرمی کوکه فرستم به توپيغامی چند
مابدان مقصدعالی نتوانيم رسيد
هم مگرپيش نهدلطف شما گامی چند
چون می ازخم به سبورفت وگل افکندنقاب
فرصت عيش نگه دار وبزن جامی چند
قندآميخته باگل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند برآميزبه دشنامی چند:gol:
دیشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی
وسط ماه تماشای هلالی کردیم
شهریار غزلم خواند غزال وحشی
بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم:gol:
تو گفتی راه عشق از فتنه پاک است
چو دیدم پرتگاهی خوفناک است
تو از دیروز گویی من ز امروز
تو استادی در این ره من نو آموز
مرا شمشیر زد گیتی تو را مشت
تو را رنجور کرد اما مرا کشت:gol: