نتایح جستجو

  1. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی بکنند:gol:
  2. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    آمدی وه چه که مشتاق و پریشان بودم تا برفتی زبرم صورت بیجان بودم:gol:
  3. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم از یار است درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم:gol:
  4. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را:gol:
  5. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    مگر كه لاله بدانست بي وفايي دهر كه تا بزاد و بشد جام مي ز كف ننهاد:gol:
  6. araz_heidari

    سلام به وبلاگ من هم سر بزن www.arazelses2000.blogfa.com

    سلام به وبلاگ من هم سر بزن www.arazelses2000.blogfa.com
  7. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    راه دل عشاق زد آن چشم خماري پيداست از اين شيوه كه مست است شرابت:gol:
  8. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا غافل زسبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل بود قدر تو افزون از ملائک تو قدر خود نمی دانی چه حاصل:gol:
  9. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی:gol:
  10. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی:gol:
  11. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم زخم است از دست غم یار هم از غم چشم مرهم دارم امشب:gol:
  12. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    فکر بهبود خود ای دل بکن از جای دگر کاندر این شهر طبیب من بیماری نیست:gol:
  13. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    زهر است عطای خلق هر چند دوا باشد حاجت ز چه کس خواهی جایی که خدا باشد:gol:
  14. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد:gol:
  15. araz_heidari

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    حسب حالی ننوشتیَ وشد ايَامی چند محرمی کوکه فرستم به توپيغامی چند مابدان مقصدعالی نتوانيم رسيد هم مگرپيش نهدلطف شما گامی چند چون می ازخم به سبورفت وگل افکندنقاب فرصت عيش نگه دار وبزن جامی چند قندآميخته باگل نه علاج دل ماست بوسه ای چند برآميزبه دشنامی چند:gol:
  16. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    مرو راهی که پایــت را ببـــندند مکن کاری که هشیاران بخندند:gol:
  17. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    در آن سرای که زن نیست انس شفقت نیست در آن سرای که دل مرد ، مرده است روان:gol:
  18. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    دیشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی وسط ماه تماشای هلالی کردیم شهریار غزلم خواند غزال وحشی بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم:gol:
  19. araz_heidari

    مشاعرۀ سنّتی

    آنانکه خاک رابه هنر کیـــمیـــا کنــنـد آیا بود که گوشهء چشمی به ما کنند:gol:
  20. araz_heidari

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    تو گفتی راه عشق از فتنه پاک است چو دیدم پرتگاهی خوفناک است تو از دیروز گویی من ز امروز تو استادی در این ره من نو آموز مرا شمشیر زد گیتی تو را مشت تو را رنجور کرد اما مرا کشت:gol:
بالا