یادمه -- شبی که فاطمه معتمد آریا پسره رو بیرون کرد پسره گریه میکرد منم باهاش گریه کردم -- بخصوص اون لحظه ایی که گریه میگرد ومیگفت: نذار من وببرن -- به نظرم پسربچه دنبال مهر مادری بود ک هرگز پیداش نکرد ----
یادش بخیر !!! ممنون آقا عرفان که گذشته روبا ی تصویراز گذشته واسم زنده کردی-- یادمه با...