منم دم عید با دختر خالم رفته بودم خیابون
یه پسره هی میومد نزدیک دخترخالمو اذیتش میکرد خیابونم خیلی شلوغ بود به دختر خالم گفتم من ازت خداحافظی میکنم تو بیفت جلو برو من اینو درستش میکنم
خلاصه دختر خالم افتاد جلو منم یکم وقت کشی کردم تا پسره بره دنبالش و منم پشت سر پسره راه افتادم بهش نزدیک که...