نتایح جستجو

  1. مریم1991

    سلام مهندس! خوبی؟؟ از کم سعادتی ماست که نیستی!؟؟؟

    سلام مهندس! خوبی؟؟ از کم سعادتی ماست که نیستی!؟؟؟
  2. مریم1991

    سلام خانم خانوما!! خوبی؟ اهل کدوم شهری؟؟

    سلام خانم خانوما!! خوبی؟ اهل کدوم شهری؟؟
  3. مریم1991

    سلام دوست من خوبی؟ نیستی؟ مارو قابل نمیدونی!؟؟؟

    سلام دوست من خوبی؟ نیستی؟ مارو قابل نمیدونی!؟؟؟
  4. مریم1991

    رد پای احساس ...

    پشت هیچستان چتر خواهش باز است: تا نسیم عطشی در بن برگی بدود زنگ باران به صدا می آید. آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است. به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.
  5. مریم1991

    اصطلاحات و ضرب المثل های زبان انگلیسی (useful idioms and proverbs)

    Too many cooks spoil the broth آشپز که دوتا شد,آش یا شور میشه یا بی نمک! It's never too late to mend ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است! A burnt child dreads the fire مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. Cut your coat according to your cloth پایت را به اندازه گلیمت دراز کن!
  6. مریم1991

    بزرگ ترین افسوس آدمی این است: میخواهد اما نمی تواند و به یاد میاورد روزی را که میتوانست اما نخواست!

    بزرگ ترین افسوس آدمی این است: میخواهد اما نمی تواند و به یاد میاورد روزی را که میتوانست اما نخواست!
  7. مریم1991

    رد پای احساس ...

    صدا کن تو مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است...
  8. مریم1991

    عکس های برگزاری جشن نیمه شعبان در شهر مختلف ایران

    ممنون از ایده قشنگتون.اگه شد شرکت میکنم.
  9. مریم1991

    سلام خوشحالم از آشناییت:gol:

    سلام خوشحالم از آشناییت:gol:
  10. مریم1991

    رد پای احساس ...

    کنار تو تنهاتر شده ام از تو تا اوج تو,زندگی من گسترده است. از من تا من,تو گسترده ای. با تو برخوردم,به راز پرستش پیوستم. و با این همه ای شفاف! و با این همه ای شگرف! مرا راهی از تو به در نیست.
  11. مریم1991

    خیلی ها معنای امید را از زمین های ناکجا آباد آموختند. چشم به آسمان ندوز قرار نیست اتفاق های بزرگ...

    خیلی ها معنای امید را از زمین های ناکجا آباد آموختند. چشم به آسمان ندوز قرار نیست اتفاق های بزرگ همیشه از آنجا شروع شود!!
  12. مریم1991

    عشقی که در یک نگاه وجودی را به آتش می کشد, در نیم نگاه به سردی قطب جنوب خواهد شد! طرح به طرح بر...

    عشقی که در یک نگاه وجودی را به آتش می کشد, در نیم نگاه به سردی قطب جنوب خواهد شد! طرح به طرح بر قلبم نقش بسته اید شهر به شهر سپاس گزارتان هستم!!
  13. مریم1991

    قصری ساخته بودم برایت از جادویی ترین شاخه های گل سرخ اما تو به لطافت یک تراکتور از روی آن گذشتی!!!!

    قصری ساخته بودم برایت از جادویی ترین شاخه های گل سرخ اما تو به لطافت یک تراکتور از روی آن گذشتی!!!!
  14. مریم1991

    قلبی داری به وسعت هفت دریا و بی نهایتی آسمان ها. باید منطقی باشم. حق داری اگر دلت برایم تنگ...

    قلبی داری به وسعت هفت دریا و بی نهایتی آسمان ها. باید منطقی باشم. حق داری اگر دلت برایم تنگ نمیشود!!!
  15. مریم1991

    پرده را برداریم بگذاریم که احساس هوایی بخورد بگذاریم بلوغ زیر هر بوته که میخواهد بیتوته کند...

    پرده را برداریم بگذاریم که احساس هوایی بخورد بگذاریم بلوغ زیر هر بوته که میخواهد بیتوته کند بگذاریم که غریزه پی بازی برود کفش ها را بکند و به دنبال فصول از سر گلها بپرد بگذاریم که تنهایی آواز بخواند چیزی بنویسد به خیابان برود. ساده باشیم ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت.
  16. مریم1991

    کوروش کبیر: زخمی بر پهلویم است,روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند که...

    کوروش کبیر: زخمی بر پهلویم است,روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند که شادم و میرقصم!
  17. مریم1991

    رد پای احساس ...

    از سبز به سبز از سبز به سبز من در این تاریکی فکر یک بره روشن هستم که بیاید علف خستگی ام را بچرد. من در این تاریکی امتداد بازوهایم را زیر بارانی می بینم که دعاهای نخستین بشر را تر کرد. من در این تاریکی در گشودم به چمن های قدیم به طلایی هایی که به دیوار اساطیر تماشا کردیم. من در این تاریکی...
  18. مریم1991

    نظر خودتونو بگید

    باز می گردم,رجعت! بهشتی را که ترک کردم باز می جویم! دست هایم را از آن گناه نخستین,عصیان,می شویم.همه غرفه های بهشت نخستینم را از خویشتن فتح میکنم! طبیعت را,تاریخ را,جامعه را و خویشتن را.در آن جا من و عشق و خدا دست در کار توطئه ای خواهیم شد تا جهان را از نو طرح کنیم,خلقت را بار دیگر آغاز کنیم.در...
  19. مریم1991

    هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی به دست بگیرند,دفتر سرنوشت را ورق بزنند,خاطراتت را پاک کنند...

    هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی به دست بگیرند,دفتر سرنوشت را ورق بزنند,خاطراتت را پاک کنند و در پایانش بنویسند:قسمت نبود!
  20. مریم1991

    کوروش کبیر: زخمی بر پهلویم است.روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند شادم...

    کوروش کبیر: زخمی بر پهلویم است.روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند شادم و میرقصم!
بالا