نتایح جستجو

در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد ندیدم از تو ای دیر آمده ، ناخوانده مهمان تر

من ندانم که کیم من فقط میدانم که تویی شهبیت غزل زندگیم

سلام. ممنون از لطف شما.

در نهان به آنان دل می بندیم که دوستمان ندارند ودر آشکارا از آنان که دوستمان دارند غافلیم این است دلیل تنهایی ما

یه سر به سایت خانه عمران بزن

دردهای من جامه نیستند تا ز تن در اورم چامه و چکامه نیستند تا به رشته سخن در اورم دردهای من نهفتنی درد های من نگفتنی ست

من مرغ آتشم شب را به زیر پر سرخ خویش میکشم در من حراس نیست ز سردی و تیرگی من از سپیده های دروغین مشوشم

به قول خودت: اینور و نگاه کن نبود، اونور و نگاه کن هست!

تو خواهی امد و خواهی گرفت از من به اسانی دلم را گر حصار خود کنم دیوار چین را هم

:w15: نگران نباش تو رو اعصابت خیلی مسلطی احتمالا

یه عالمه مرسی;)

مال من 25 بود باحال بود

قبوله تو خواهي امد و خواهي كرفت از من به اساني دلم را كر حصار خود كنم ديوار جين راهم

قبوله تو خواهي امد و خواهي كرفت از من به اساني ىلم را كر حصار خود كنم ديوار جين را هم

با اينكه در زمانه بيداد ميتوان سر را به جاه صبر فرو برد و داد زد يا اينكه سيلي فرياد خويش را با كينه اي كداخته به كوش باد زد كاهي نميتوان به خدا حرف درد را با خود نكاه داشت و روز معاد زد

ممنون:smile:

ممنون:smile:

ممنون:smile:

ممنون:smile:

ممنون:smile: